پشت درا تمومشون یه دیواره
پشت پنجرهها،
یه تراس رو به زندون
پشت من آواره ... یه کوه آوار...
درست مثل یه شهر بعد از هجوم بمبا
تو سرم خاطرهی آواره...
تو دلم... آوار خاطره...
پشت درا تمومشون یه دیواره
پشت پنجرهها،
یه تراس رو به زندون
پشت من آواره ... یه کوه آوار...
درست مثل یه شهر بعد از هجوم بمبا
تو سرم خاطرهی آواره...
تو دلم... آوار خاطره...
این روزا همه در محاصرهی اطلاعات هستیم. در واقع بمباران اطلاعاتی میشیم. تلگرام، اینستاگرام، برنامههای تلویزیونی و ... و ... و... . و همهی اینا باعث میشه از هر چیزی یه کمی بدونیم. حالا درست یا غلط. حرف اول رو تبلیغات میزنن و فکر میکنم شبکههای اجتماعی پیشروترین ابزار تبلیغاتی باشن. وقتی پای سلامت به میون میاد این مسئله خیلی هم مهمتر میشه. وقتی این سلامت از راه غذایی که میخوریم بگذره داستان باز هم حساستر و ملموستر میشه. نمیخوام توی این پست پرگویی کنم. فقط میخوام به بهانهی روز جهانی رژیمدرمانگر که امسال هشت مارس جشن گرفته میشه و به عنوان کسی که داره به طور تخصصی توی حوزهی سلامت کار میکنه خیلی کوتاه هشدار بدم که با فرمولهای عجیب و غریب و شیوههای من در آوردی با سلامتتون شوخی نکنید.
وقتی حرف از تغذیه و رژیمدرمانی میزنیم ذهن پیش از هر چیزی به سمت رژیمهای چاقی و لاغری میره و همین یکی از چالش برانگیزترین مسائلی هست که ما باهاش سر و کار داریم. ما میخوایم متناسب و ایدهآل باشیم! تا اینجای کار هیچ مشکلی نیست. مشکل از جایی شروع میشه که میخوایم به سادگی و آسونی به هدفمون برسیم. در واقع میخوایم «بدون دردسر» مثلن 10 کیلو وزن رو توی یک ماه کم کنیم! اینجاست که پای افراد غیر متخصص و رژیمهای افراطی غیر اصولی و «دردسر» به داستان باز میشه. و خب نتیجهی اعتماد کردن به این افراد میشه یک آدم بیمار که حالا به جز مشکل وزن، با مشکل معده و کبد و ... هم روبرو شده. تمام حرفم اینه که برای هر کاری به متخصصش مراجعه کنید و دست از «کرمانی»ها و «روازاده»ها و افرادی که به جای سلامتی، جیب شما رو میبینن بردارید. به جای اعتماد کردن به طب فلان و بهمان ، به «علم مدرن و مبتنی بر شواهد» که رفرنس معتبر داره اعتماد کنید! این روزها خیلیها ادعای رژیم درمانی میکنن اما تنها کسانی که تخصص این کار رو دارن دانشآموختگان رشتهی تغذیه هستن که درس این کار رو خوندن و اون رو به صورت علمی و با علم مبتنی بر شواهدی که در تمام دنیا پذیرفته شده هست یاد گرفتن. نه هیچ کس دیگری که علمش رو از زمانی داره که میخواستن مس رو به طلا تبدیل کنن!!
+کم نیستن افرادی که به تشخیص و توصیهی یک غیر متخصص ، روند درمانشون رو -مثلن شیمی درمانی یا انسولین درمانی- قطع کردن و وقتی دوباره سرخورده از همه جا به متخصص مراجعه کردن پیشرفت بیماریشون به حدی بوده که دیگه کاری از دست متخصص برنمیومده. مواظب خودمون و خانوادهمون باشیم. اینو مطمئن باشیم که هیچ داروی جادویی برای هیچ بیماریای هنوز ساخته نشده! هیچ معجونی جای انسولین یا متفورمین رو برای دیابتیها نمیگیره. هیچ داروی دستسازی ، هیچ ورد و طلسمی وزن ما رو یک هفتهای به حد ایدهآل نمیرسونه و اگه برسونه کبدمون رو از دست میدیم یا مثل رژیمهای آقای فلانی در بهترین حالت موهامون رو!
سالم و آگاه باشید. :)
کهنگی شکل های مختلفی دارد. کهنگی تبعید می آورد. تبعید تلویزیون سیاه و سفید به گوشه ی انباری. مچالگی توپ پنچر شده گوشه ی حیاط. تنهایی هم می آورد. تنهایی در هم و شلوغ ماشین های اوراق شده توی یک گاراژ بزرگ. تبعید های کوتاه مدت و بلند مدت. تنهایی های عمیق و سطحی. از این همه به شال گردن تو فکر می کنم. وقتی در پایان زمستان به گوشه ی کمد تبعید می شود. یک گوشه ی ناپیدا و تاریک. نزدیک به تو و دور از تو! میان لباس هایی که هر روز بر تن تو می نشینند و بوی تو را دارند! مثل ماه و برکه! دور و در هم! و به تنهایی اش فکر می کنم. و دلتنگی اش. تا زمستان بعد.
اتفاق تازه تویی
که افتادهای میان الفبا!
اتفاق تازه چشم توست
که هر روز شعر میشود
و گرنه این سطرهای هر جایی،
و گرنه این روزها و مناسبتها
تنها یک قرارداد کهنهاند
که عشق مرا جار بزنند!
تازه تویی
نه این شعر!
+دنیا چقدر همه چیز زیاد دارد که آدم با تو ازشان حرف بزند یا از تو بپرسدشان چون نو شده اند با تو که هستند و هست آدم. شرق بنفشه (آیلار) / شهریار مندنیپور
#عنوان از مولانا
میدانی...
حتا آینهها
برای این قد میکشند
که شاید یک روز
تمام زیباییات را
در آغوش بگیرند!
#تماشا کردنش توی خواب
مثلن بهش بگم دیدن تو مثل رسیدن به یه برکه میمونه برای یک آدم تشنه که کل بیابون رو پیاده گز کرده. و حالا نمیدونه چیکار کنه با اون همه آب! دلش میخواد خودشو غرقش کنه. نخوادم این اتفاق میفته. غرق میشه تو اون همه آب، تو اون همه رویا، تو اون همه رسیدن. رسیدنی باورناپذیر و دور و شاید دیر! بعد بهش بگم وقتی هر روز صبح از خواب بیدار میشی هم همین حس هست. همین حس دوباره از نو رسیدن، به تو رسیدن ، غرق شدن و سیراب شدن . هر صبح تو، هر صبح تو، هر صبح تو...