عطر لیمو، هرم گرما
يكشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۲:۱۸ ب.ظ
اصلن بیا چای لیمو بزنیم ... ها؟
روزنوشت های یک عدد آدمِ علاقه مند به کتاب، فیلم، موسیقی، دریا و دیگر چیزهای خوب!
شاید کمی تا قسمتی شاعر
و اینکه "نوشته های وبلاگ صرفن از تجربه های شخصی من نیستن و ممکنه فقط قصه باشن."
http://goo.gl/yhqVFL
t.me/falshemood
پیام‌های کوتاه
- ۱۷ تیر ۹۶ , ۱۶:۰۴#اسباب_کشی
- ۲۹ بهمن ۹۵ , ۱۰:۰۱روی دلارام
- ۱۲ آذر ۹۵ , ۱۲:۳۳باختن بی مسابقه، بی هیچ!
- ۱۳ آبان ۹۵ , ۲۲:۲۰به وقت نیمه شرعی آغوشت
- ۴ آبان ۹۵ , ۲۲:۰۱نوبرانه
- ۲۵ مهر ۹۵ , ۱۴:۱۸عطر لیمو، هرم گرما
- ۱۶ مهر ۹۵ , ۰۰:۰۵نابهنگامی
- ۱۳ مهر ۹۵ , ۱۳:۱۵413
- ۳ مهر ۹۵ , ۱۳:۵۵که بهترین هدیه واقعن فراموشیست
طبقه بندی موضوعی
-
دست نوشته های من
(۶۴) -
یادداشت واره ها
(۱۵۶) -
شنیدنی ها
(۲۸) -
شعر
(۱۴) -
کتاب و داستان بریده ها
(۳۱) -
فیلم و دیالوگ
(۸) -
عکس
(۲۱) -
شعر و هایکو جهان
(۹) -
هایکو
(۱)
کلمات کلیدی
بایگانی
- مهر ۱۴۰۳ (۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۲)
- آذر ۱۴۰۲ (۲)
- آبان ۱۴۰۲ (۱)
- شهریور ۱۴۰۲ (۲)
- خرداد ۱۴۰۲ (۱)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱)
- دی ۱۴۰۰ (۱)
- آذر ۱۴۰۰ (۱)
- آبان ۱۴۰۰ (۱)
- مهر ۱۴۰۰ (۱)
- تیر ۱۴۰۰ (۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۲)
- فروردين ۱۴۰۰ (۳)
- اسفند ۱۳۹۹ (۱)
- بهمن ۱۳۹۹ (۱)
- دی ۱۳۹۹ (۱)
- آذر ۱۳۹۹ (۳)
- آبان ۱۳۹۹ (۲)
- مهر ۱۳۹۹ (۳)
- شهریور ۱۳۹۹ (۱)
- مرداد ۱۳۹۹ (۵)
- خرداد ۱۳۹۹ (۵)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱)
- بهمن ۱۳۹۸ (۱)
- دی ۱۳۹۸ (۳)
- آذر ۱۳۹۸ (۱)
- آبان ۱۳۹۸ (۳)
- مهر ۱۳۹۸ (۱)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱)
- تیر ۱۳۹۸ (۲)
- خرداد ۱۳۹۸ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱)
- فروردين ۱۳۹۸ (۳)
- اسفند ۱۳۹۷ (۴)
- بهمن ۱۳۹۷ (۲)
- آذر ۱۳۹۷ (۳)
- آبان ۱۳۹۷ (۲)
- مهر ۱۳۹۷ (۶)
- شهریور ۱۳۹۷ (۴)
- تیر ۱۳۹۷ (۱)
- خرداد ۱۳۹۷ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۲)
- فروردين ۱۳۹۷ (۵)
- اسفند ۱۳۹۶ (۹)
- دی ۱۳۹۶ (۱)
- آذر ۱۳۹۶ (۳)
- آبان ۱۳۹۶ (۲)
- مهر ۱۳۹۶ (۳)
- شهریور ۱۳۹۶ (۵)
- مرداد ۱۳۹۶ (۹)
- تیر ۱۳۹۶ (۹)
- خرداد ۱۳۹۶ (۱۰)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۱۷)
- فروردين ۱۳۹۶ (۲۳)
- اسفند ۱۳۹۵ (۱۵)
- بهمن ۱۳۹۵ (۱۲)
- دی ۱۳۹۵ (۱۵)
- آذر ۱۳۹۵ (۲۶)
- آبان ۱۳۹۵ (۲۷)
- مهر ۱۳۹۵ (۳۲)
آخرین مطالب
- ۰۳/۰۷/۱۵لال
- ۰۳/۰۲/۳۱یک روز معمولی
- ۰۳/۰۲/۲۱روزی جوان بودیم...
- ۰۲/۰۹/۱۵دمنوش
- ۰۲/۰۹/۰۲هیچ
- ۰۲/۰۸/۱۹دیالوگ غمگین
- ۰۲/۰۶/۲۳فرسودگی
- ۰۲/۰۶/۱۹دستاورد
- ۰۲/۰۳/۲۲از نسرین
- ۰۱/۰۶/۲۵تو شب سیاه ، تو شب تاریک...
حرف‌های شما
- ۲۳ آبان ۰۳، ۲۳:۵۲ - نسریندستبند نمی خواهم دست های ترا می ...
- ۲۰ مهر ۰۳، ۲۲:۴۰ - نسرینوقتی لاتاریم برد براتون بلیط می ...
- ۱۶ مهر ۰۳، ۰۰:۴۵ - نسرینامان از این لالی ها که چر از حرفند ...
- ۲۶ شهریور ۰۳، ۱۷:۰۵ - میم. ..مزه‌ی زندگی میده این یادداشت.
- ۲۲ مرداد ۰۳، ۱۵:۳۷ - پری شانخوندمت! سلام! چقدر دلم تنگ شده بود ...
- ۱۸ خرداد ۰۳، ۲۲:۳۳ - بهی ستودهمن هم بعضی وقتا قبل سفر بی‌خواب میشم شادی هاتون کنار هم مستدام
- ۷ خرداد ۰۳، ۰۲:۴۶ - نسرینخوشحالم هایکویم را دوست داشتی الآن ...
- ۵ خرداد ۰۳، ۰۱:۴۱ - نسرینناراحت شدم خوابت بهم ریخته هانی ...
- ۳ خرداد ۰۳، ۰۵:۲۹ - خورشید جاودانمن چی بگم که ۴۰ رو رد کردم وباورم ...
- ۱ خرداد ۰۳، ۰۸:۵۲ - حامد سپهرزندگی همینه یک دویدن بی‌وقفه
۲۵ مهر ۹۵ ، ۱۵:۳۸
نسرین
نسرین
خوبه...
حساب می کنی دیگه؟
پس قربون دستت یه نون خامه ای هم واسه من بگیر باهاش بخورم.
شوخی کردم... بخدا نمیشه... من باید اینبار حساب کنم بستنی تو حافظیه رو تو دادی. درست نیست همش مهمون تو باشیم.
جالبه اینجا آیکون نداره
پاسخ:
بله مهمون من! بدون نون خامه‌ای البته!!
بله مهمون من! بدون نون خامه‌ای البته!!
خرج با میزبانه دیگه! البته خودتون صابخونه‌ایدا. مث شیراز که میزبان من بودم و مهمان هم من بودم و شما صابخونه بودین!
۲۵ مهر ۹۵ ، ۱۷:۱۹
عارفه هستم
عارفه هستم
دلم چای لیمو با عطر بهار نارنج خواست و یک نبات
و نشستن حرف زدن با یه دوست و کتاب خواندن و دو ساعت بی خیال این دنیا بودن
پاسخ:
با این توصیف‌ها منم هوایی شدم که!!
با این توصیف‌ها منم هوایی شدم که!!
۲۵ مهر ۹۵ ، ۲۰:۳۰
هولدن کالفیلد
هولدن کالفیلد
اتفاقا گلومم میسوزه برام خوبه!
پاسخ:
بزن روشن شی پس! بعدشم برو یه کلد استاپ بزن محض احتیاط!!
بزن روشن شی پس! بعدشم برو یه کلد استاپ بزن محض احتیاط!!
۲۵ مهر ۹۵ ، ۲۱:۳۱
** سیلاک **
** سیلاک **
کلا چای کم می خورم ، قهوه تو دست و بالتون ندارین ؟؟!!!
پاسخ:
قهوه با شکر باشه یا تلخ؟ :دی
قهوه با شکر باشه یا تلخ؟ :دی
۲۶ مهر ۹۵ ، ۰۰:۱۱
علی ف.
علی ف.
گلو درد دارم شدید؛ قربون دستتون لیموش زیاد باشه،یه قاشق مرباخوری عسل هم باشه که عالی میشه :)
پاسخ:
یه مشت سرما خورده جمع شدیم دور هم :دی
یه مشت سرما خورده جمع شدیم دور هم :دی
۲۶ مهر ۹۵ ، ۰۹:۲۳
یاقوت
یاقوت
چای من لبریز و لب دوز است و لب سوز است، آآآی!
می خوری با من تو چای؟
گرچه کامم تلخ و چایم تلخ و روزگارم نیز تلخ
امّا دلبرم
گر تو آیی
لب گشایی
لب بریزی
لب بسوزی
لب بدوزی
وااای!
بَه چه محشر می شود
اندازه ی یک چای خوردن
کام ِ من شیرین نمایی
دلبرم
ماه ِ آبان است و چای
با تو می چسبد فقط...
نام شاعر را نمیدونم
پاسخ:
خیلی زیبا بود.
خیلی زیبا بود.
خوشحالم از حضور گرمتون یاقوت گرامی :)
۲۶ مهر ۹۵ ، ۱۷:۲۹
جلبک خاتون
جلبک خاتون
آی خدا سه هفته س سرما خوردم دقیقا !
اخیییش...عسل هم بریزین توش بی زحمت....خودتو نندازی تو چاییم ها؟مرسی...اه !
پاسخ:
خدا شفات بده... نه یعنی چیز... خدا سلامتی بهت و زودتر خوب شی و اینا :)
خدا شفات بده... نه یعنی چیز... خدا سلامتی بهت و زودتر خوب شی و اینا :)
تقریبن بی ربط‌نوشت: قهوه ات را بنوش و باور کن من به فنجان تو نمی گنجم(محمد علی بهمنی)
نوش جان!
۲۶ مهر ۹۵ ، ۲۰:۱۶
خورشید*
خورشید*
توی فلاسک دوتا لیمو عمانی خرد کن بعد چایشو بخور میری فضا جوری که دلت نمیخواد برگردی
قربون دستت یکی برای منم بریز
قربون دستت یکی برای منم بریز
پاسخ:
اونم امتحان کردم! عااااااااااااالیه!! خصوصن وقتی اون لیموهای خیس خورده رو می‌خوری!!
اونم امتحان کردم! عااااااااااااالیه!! خصوصن وقتی اون لیموهای خیس خورده رو می‌خوری!!
۲۶ مهر ۹۵ ، ۲۱:۱۴
مژگان
مژگان
چقدر خوبُ ساده و صمیمی بود. : - ))
پاسخ:
:)
:)
شدیدا موافقم ... حالا که گفتین پاشم برم یه چای خوش رنگ و خوش عطر آماده کنم.
پاسخ:
:)
:)
۲۸ مهر ۹۵ ، ۱۷:۴۲
آی ناز
آی ناز
:) از این عاشقانه های یواشکی مثلا!
پاسخ:
فقط مثلا!
فقط مثلا!
خب این چه وعضشه من نمی‌تونم برای اون پست پاندایی کامنت بذارم!؟ از همین تریبون اعلام کنم اون یه خط پست رو من به عنوان یکی از فانتزیام میخوام!!
« تنبل ترین پاندای دنیا را در آغوش بگیری و هوای سرد اردبیل هر دوی‌تان را فرو برد » |:
۲۹ مهر ۹۵ ، ۱۳:۳۰
آی ناز
آی ناز
:))))))) خوب حتما به خاطر ادرس بلاگه. اخه بلاگفا اجازه ی ثبت ادرس های بلاگی رو نمیده. خیر سرش!
پاسخ:
آره هولدن گفت.
آره هولدن گفت.
واقعن کار چیپ و بچگانه ایه!!
۲۹ مهر ۹۵ ، ۱۹:۱۱
جیرجیرک .
جیرجیرک .
نشستن با کسی و چای خوردن حال خوبیه ... آقا به قول حامد جان : چای دم کن خسته ام از تلخی نسکافه ها ، چای با عطر هل و گل های قوری بهتر است ...
پاسخ:
اصلن زندگی تفسیر این دو حرف است:
اصلن زندگی تفسیر این دو حرف است:
چای بعد چای
چای بعد چای!