احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

از اینجا ---->> http://hanihastam.blog.ir/ <<----

احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

احتمال اینکه خودم باشم

روزنوشت های یک عدد آدمِ علاقه مند به کتاب، فیلم، موسیقی، دریا و دیگر چیزهای خوب!
شاید کمی تا قسمتی شاعر
و اینکه "نوشته های وبلاگ صرفن از تجربه های شخصی من نیستن و ممکنه فقط قصه باشن."

http://goo.gl/yhqVFL

t.me/falshemood

پیام‌های کوتاه
  • ۱۳ مهر ۹۵ , ۱۳:۱۵
    413
آخرین مطالب
حرف‌های شما
  • ۲۱ آبان ۰۲، ۱۱:۳۰ - بانوچـه ⠀
    :(

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

شاید نخستین باری که برای هموطن‌ها و مصیبت‌هاشون گریه کردم زلزله‌ی هریس و ورزقان بود. زنگ زدم به دوستم توی هریس که حالشو بپرسم و وقتی قطع کردم... . واقعن نمی‌دونم سیل و زلزله کی می‌خواد دست از سر این مردم برداره. شاید داریوش باید سیل و زلزله‌ هم به «دشمن و خشکسالی و دروغ»* اضافه می‌کرد... ناراحتم. عمیقن ناراحتم و هیچ کار درست و حسابی از دستم برنمیاد. لطفن هر کار هر چند کوچکی از دستتون برمیاد کوتاهی نکنید...

میون این همه غم یکی از قشنگ‌ترین توییت‌هایی که خوندم این بود که  : «محبوب من ! الان که همه به اخبار مربوط به زلزله مشغولند ، من به تو فکر می‌کنم...» غم ، غم بزرگیه. به بزرگی تلخ‌ترین فاجعه‌های تاریخ. اما شاید عاشق‌ها زیر آوار بمونن ولی عشق راه خودشو پیدا می‌کنه. عشق هرگز نمی‌میره. یه روزی دوباره توی همین شهر قرارهای عاشقانه می‌ذاریم و عاشق می‌شیم. یه روزی دوباره مردا و زنامون دست تو دست هم قشنگ‌ترین رقص‌ها رو به تصویر می‌کشن. یه روزی دوباره‌ توی همین شهر غم‌زده زندگی رو از سر می‌گیریم و خونه‌هامونو با «مهر» واقعی می‌سازیم. نه مهر بی مهری که آوار بشه رو سر عزیزامون...

و به جای عکسای زلزله‌ ، این عکسو تقدیم‌تون می‌کنم. 

shz

* اهورامزدا این کشور را بپاید از سپاه دشمن، از خشکسالی و از دروغ. به این کشور نیاید، نه سپاه دشمن، نه خشکسالی و نه دروغ. (کتیبه داریوش)

۸ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۶ ، ۰۸:۵۸
هانی هستم

یعنی انقد با وبلاگم غریبه شدم که باید توی عنوان یادآوری کنم به خودم که کجا هستم! یعنی بیش از یه ماهه که ننوشتم و نخوندنم شما رو و البته یه چارده روزیش رو در سفر بودم. نه که به نت دسترسی نداشتم اما وقت زیادی برای سر زدن به اینجا نداشتم. و بعدشم مستقیم پرت شدم وسط کار و یک چنین هوا به هوا شدنی دل و دماغ هر چیزی رو از آدم می‌گیره!

خلاصه که سلام!

از یک لطفن نبینید شروع بکنیم؟ لطفن فیلم "ملی و راه‌های نرفته‌اش" رو نبینید. فیلمی از تهمینه میلانی که شخصن هیچی توی این فیلم ندیدم جز اداها و دیالوگای تکراری و لوس و کلیشه‌ای و حتا فیلمنامه و خط داستانی تکراری. هیچ اتفاق جذاب و خوبی توی این فیلم نمیفته به جز خمیازهای کشداری که بغل دستی‌تون می‌کشه. البته اگه با آدم خاصی می‌رید سینما ممکنه اتفاقات خوبی بیفته براتون. بالاخره وسط دیدن یه فیلم چرت باید یه کاری بکنید که حوصله‌تون سر نره. مثبت باشید ؛ مثلن پاپ کورن خوردن!

راستی چه خبر از پاییز؟ راسته که میگن فصل عاشقیه؟ بیاید اعتراف کنید ببینم بعد پاییز چن تا بله‌برون داریم!

abyaneh

عکس از من ؛ ابیانه

۱۱ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۶ ، ۱۵:۱۳
هانی هستم