احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

از اینجا ---->> http://hanihastam.blog.ir/ <<----

احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

احتمال اینکه خودم باشم

روزنوشت های یک عدد آدمِ علاقه مند به کتاب، فیلم، موسیقی، دریا و دیگر چیزهای خوب!
شاید کمی تا قسمتی شاعر
و اینکه "نوشته های وبلاگ صرفن از تجربه های شخصی من نیستن و ممکنه فقط قصه باشن."

http://goo.gl/yhqVFL

t.me/falshemood

پیام‌های کوتاه
  • ۱۳ مهر ۹۵ , ۱۳:۱۵
    413
آخرین مطالب
حرف‌های شما
  • ۲۱ آبان ۰۲، ۱۱:۳۰ - بانوچـه ⠀
    :(

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

اگه این پست رو خونده باشید با خواندمان هم آشنایی کامل دارید!

توی این پست لینک دوستانی که لطف می‌کنن و به این دعوت پاسخ می‌دن رو می‌ذارم که شما هم بتونید همه رو یک جا داشته باشید. و توی همین پست هم می‌تونید همراهی‌تون رو بهم خبر بدین تا پست به روزرسانی بشه :)


اسپریچو


بلاگر

۵ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۵۹
هانی هستم

- شده تا حالا با کسی برخورد کنین که به دلتون بشینه؟

+ آره ولی به دلشون ننشستم.

- یعنی چی؟

+یعنی قبلن یه نفر به دلشون نشسته بود.

- آدم نمی‌دونه با شما چه جوری حرف بزنه!

+چرا؟ من که حرف عجیب غریبی نزدم. گاهی آدم دلش می‌خواد با یه نفر دو کلمه حرف بزنه

- خب؟

+اونوقت اگه اون نخواد دو کلمه حرف اینو بشنوه چی میشه؟

- خب میره سراغ یه نفر دیگه!

+ اگه نشد؟

- اونقد می‌گرده تا پیدا کنه.

+راه‌های دیگه‌م هست.

- مثلن؟

+مثلن از خودش می‌پرسه من چرا باید یه نفرو احتیاج داشته باشم که باهاش دو کلمه حرف بزنم؟ اصلن خودم با خودم می‌تونم بیشتر از دو کلمه حرف بزنم و حرفای خودمو راحت‌تر بفهمم! اگه کسی به اینجا برسه دیگه نه می‌گرده ، نه انتظار می‌کشه.غیر از اینه؟

- شاید غیر از این باشه. مثلن بعضی از آدما چون خیلی احساساتی‌ان و از ابرازش می‌ترسن برا توجیه خودشون از این حرفا می‌زنن! غیر از اینه؟


اپیزود 23 دیالوگ باکس رو از اینجا دانلود کنید و بشنوید.



پست قبلی رو هم ببینید!
۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۷ ، ۱۶:۲۶
هانی هستم

یک) سنت پسندیده‌ای که قدیم‌ترها بود این بود که توی یک وبلاگ ، لینک کلی وبلاگ دیگه رو پیدا می‌کردی و اگه خوشت میومد باهاشون دوست می‌شدی. چیزی که این روزها کمتر دیده میشه و در نتیجه دایره‌ی دوستان وبلاگی‌مون محدودتر شده. این به خودی خود چیز بدی نیست و من کلن چه توی دنیای واقعیم و چه مجازی به محدودیت دایره‌ی دوستان باورمندم ولی بدی‌ای که داره اینه که کسانی هستن که ارزش خوندن دارن ولی دیده نمیشن. سیستم وبلاگ‌های برتر بیان هم احتمالن یک عده‌ی محدودی رو معرفی می‌کنه یا دست کم من این‌طور می‌بینم.

سرتونو درد نیارم ؛ اگه کسی رو می‌شناسید که ارزش خوندن داره و دوست دارید من و دیگران هم بخونیمش ، اینجا توی کامنت معرفی‌شون کنید و اگه دوست داشتید توی وبلاگ خودتون هم یه پست برای این کار بذارید. اصلن می‌تونید یه بازی وبلاگی حسابش کنید که اگه خوب اجرا بشه می‌تونه یه جون تازه به بیان و وب فارسی بده. و خب از اونجایی که من خواننده‌ی زیادی ندارم همت شما رو می‌طلبه که چقدر همراه باشید. اسمشم مثلن می‌ذاریم خواندمان!! همیطوری الکی!

دو ) احتمالن بیشتر شما با هایکو کتاب آشنا باشید. { کوتاه شده‌ش میشه اینکه شما با عنوان سه تا کتاب -چون هایکو سه بخشیه- یه هایکوی معنادار می‌سازید. اگه توی وب جستجو کنید نمونه‌هاشو می‌بینید} به عنوان بخش جانبی این خواندمان(!) من پیشنهاد می‌کنم "هایکوبلاگ" بسازید. یعنی با عنوان وبلاگ‌‌هایی که می‌خواید معرفی کنید هایکو بسازید و پستاتون رو جذاب‌تر و ادبی‌تر کنید!! البته مسلمه نباید معرفی وبلاگِ خوب فدای هایکو ساختن بشه و خوب بودن وبلاگ اولویت داره! اگه اسپاسنر می‌شناسید بگید سرمایه‌گذاری کنه به هایکوبلاگ برتر جایزه‌ هم بدیم اصلن! شایدم خودم سر ماه وضعم خوب بود به سه نفر برتر کتاب هدیه دادم!

دو و نیم) لازم نیست وبلاگ‌ها حتمن از بیان باشن.

سه ) اگه به این دعوت لبیک گفتید یه ندا بدین من هم اینجا لینکتون کنم و به دوستان خودم هم خبر بدم با دوستاتون آشنا بشن! اصلن برگردیم به ارزش‌های دبستانمون که دوست من دوست داره با دوست تو دوست بشه!

چار)اگه فکر می‌کنید دوستاتون حسودی‌شون میشه دوستاشونو معرفی کنن و دوستاشونو فقط واسه خودشون می‌خوان دعوتشون کنید تا مجبور بشن ثابت کنن حسود پلاستیکی نیستن!!

پنج ) بسم‌الله!

۱۶ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۷ ، ۱۶:۵۴
هانی هستم

بادی که در موهات پیچید

زد به سر مجنون 

تا نظامی

چهار هزار و هفتصد بار 

به صحرا بزند!

بعد

به شهر‌ آمد و...

استعاره‌ بود کاترینا!

آمریکا من بودم!

در تمام رگ‌های من خلیج مکزیک!

در تن من

میلیون ها تن آواره!

بادی که در موهات...

اگر به کشتی نوح می‌رسید

حالا من نبودم

حالا شعر نبود

تا از بادی حرف بزنم

که در موهات پیچید!

۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۷ ، ۱۶:۴۷
هانی هستم