احتمال اینکه خودم باشم
یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی
از اینجا ---->> http://hanihastam.blog.ir/ <<----
احتمال اینکه خودم باشم
یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی
خانه
!من
کوچانه
!لوب تمپورال
پادکست
( فالش (کانال تلگرام
بیژن جلالی در اینستاگرام
روزنوشت های یک عدد آدمِ علاقه مند به کتاب، فیلم، موسیقی، دریا و دیگر چیزهای خوب!
شاید کمی تا قسمتی شاعر
و اینکه "نوشته های وبلاگ صرفن از تجربه های شخصی من نیستن و ممکنه فقط قصه باشن."
http://goo.gl/yhqVFL
t.me/falsemood
دنبال کنندگان
+۲۰۰ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیامهای کوتاه
۱۷ تیر ۹۶ , ۱۶:۰۴
#اسباب_کشی
۲۹ بهمن ۹۵ , ۱۰:۰۱
روی دلارام
۱۲ آذر ۹۵ , ۱۲:۳۳
باختن بی مسابقه، بی هیچ!
۱۳ آبان ۹۵ , ۲۲:۲۰
به وقت نیمه شرعی آغوشت
۴ آبان ۹۵ , ۲۲:۰۱
نوبرانه
۲۵ مهر ۹۵ , ۱۴:۱۸
عطر لیمو، هرم گرما
۱۶ مهر ۹۵ , ۰۰:۰۵
نابهنگامی
۱۳ مهر ۹۵ , ۱۳:۱۵
413
۳ مهر ۹۵ , ۱۳:۵۵
که بهترین هدیه واقعن فراموشیست
طبقه بندی موضوعی
دست نوشته های من
(۶۳)
یادداشت واره ها
(۱۵۱)
شنیدنی ها
(۲۸)
شعر
(۱۴)
کتاب و داستان بریده ها
(۳۱)
فیلم و دیالوگ
(۸)
عکس
(۲۱)
شعر و هایکو جهان
(۹)
هایکو
(۱)
کلمات کلیدی
کتاب
شعر
شهریار مندنی پور
شرق بنفشه
بیژن جلالی
آهنگ
دیالوگ
جمال ثریا
هایکو
ریچارد رایت
فیلم
ریتو لووکان
ژوزه ساراماگو
مرگ
دستنوشتههای من
بوکفسکی
چهار میثاق
گیاهخواری
ژئو بوگزا
یغما گلرویی
محیط زیست
مرگ خوش
آلبر کامو
جمانه حداد
ایلهان برک
اد هورنیک
جیم جارموش
جورج اورول
لوراکس
انیمیشن
بایگانی
دی ۱۴۰۰
(۱)
آذر ۱۴۰۰
(۱)
آبان ۱۴۰۰
(۱)
مهر ۱۴۰۰
(۱)
تیر ۱۴۰۰
(۱)
ارديبهشت ۱۴۰۰
(۲)
فروردين ۱۴۰۰
(۳)
اسفند ۱۳۹۹
(۱)
بهمن ۱۳۹۹
(۱)
دی ۱۳۹۹
(۱)
آذر ۱۳۹۹
(۳)
آبان ۱۳۹۹
(۲)
مهر ۱۳۹۹
(۳)
شهریور ۱۳۹۹
(۱)
مرداد ۱۳۹۹
(۵)
خرداد ۱۳۹۹
(۵)
اسفند ۱۳۹۸
(۱)
بهمن ۱۳۹۸
(۱)
دی ۱۳۹۸
(۳)
آذر ۱۳۹۸
(۱)
آبان ۱۳۹۸
(۳)
مهر ۱۳۹۸
(۱)
مرداد ۱۳۹۸
(۱)
تیر ۱۳۹۸
(۲)
خرداد ۱۳۹۸
(۱)
ارديبهشت ۱۳۹۸
(۱)
فروردين ۱۳۹۸
(۳)
اسفند ۱۳۹۷
(۴)
بهمن ۱۳۹۷
(۲)
آذر ۱۳۹۷
(۳)
آبان ۱۳۹۷
(۲)
مهر ۱۳۹۷
(۶)
شهریور ۱۳۹۷
(۴)
تیر ۱۳۹۷
(۱)
خرداد ۱۳۹۷
(۱)
ارديبهشت ۱۳۹۷
(۲)
فروردين ۱۳۹۷
(۵)
اسفند ۱۳۹۶
(۹)
دی ۱۳۹۶
(۱)
آذر ۱۳۹۶
(۳)
آبان ۱۳۹۶
(۲)
مهر ۱۳۹۶
(۳)
شهریور ۱۳۹۶
(۵)
مرداد ۱۳۹۶
(۹)
تیر ۱۳۹۶
(۹)
خرداد ۱۳۹۶
(۱۰)
ارديبهشت ۱۳۹۶
(۱۷)
فروردين ۱۳۹۶
(۲۳)
اسفند ۱۳۹۵
(۱۵)
بهمن ۱۳۹۵
(۱۲)
دی ۱۳۹۵
(۱۵)
آذر ۱۳۹۵
(۲۶)
آبان ۱۳۹۵
(۲۷)
مهر ۱۳۹۵
(۳۲)
آخرین مطالب
۰۰/۱۰/۲۷
چرا دریا را دوست دارم؟
۰۰/۰۹/۱۱
چرا؟
۰۰/۰۸/۰۲
چیز جذابی برای روایت نیست
۰۰/۰۷/۰۱
دیگر چنگ نمیزنیم!!
۰۰/۰۴/۱۱
چنگ زدن
۰۰/۰۲/۰۵
حواسپرتی
۰۰/۰۲/۰۱
بستنی کیم
۰۰/۰۱/۳۰
فشار فروردین!
۰۰/۰۱/۱۸
کامیابی ایران شکست خورد
۰۰/۰۱/۰۹
روزی که آزادی ترک خورد...
مطالب پربحثتر
۹۷/۰۱/۲۸
از عکسها
۹۶/۰۳/۰۴
پستچی در میزند یا مگه داریم از خورشید هنرمندتر؟
۹۶/۰۲/۱۱
اولین پست از پشت عینک! + عکس!
۹۹/۰۹/۲۷
عشق ، آلزایمر ، سینما
۹۵/۰۸/۱۰
چرا پیرهن چارخونه میپوشی؟
۹۵/۰۹/۱۰
مرثیهای برای زبان یا «بسی رنج بردم در این سال سی»
۹۶/۰۱/۳۱
دربارهی عکسها!
۰۰/۰۲/۰۵
حواسپرتی
۹۹/۰۵/۳۱
یه خونهی نقلی یا قاب دلخواه من + یه کشف هیجان انگیز!
۹۵/۰۷/۲۸
چند پست در یک پست
حرفهای شما
۵ اسفند ۰۰، ۲۳:۳۹ - نسرین
شاید همین دلیل غم آوری گریه و صدای باران است.
۲ بهمن ۰۰، ۱۴:۱۸ - آریامهر الوند
"شاید زیاد مطلوب نباشه اعتراف به ...
۲۹ دی ۰۰، ۰۹:۳۱ - حامد سپهر
خوبه که فراموش میکنیم اصلا آپشن فراموشی بهترین آپشنه:)
۲۷ دی ۰۰، ۱۸:۴۹ - یاقوت ...
بدون باران هیچ چیز رشد نمی کند ...
۱۳ آذر ۰۰، ۱۸:۱۳ - پری شان
یاد اون کار نامجو افتادم... بدوییم ...
۱۳ آذر ۰۰، ۱۴:۴۲ - نسرین
هیهات....
۱۱ آذر ۰۰، ۲۲:۰۲ - ** سیلاک **
حالا اگه تو سوئیس زندگی می کردیم 70 سال تو 7 سال تموم میشد :)))
۲۱ آبان ۰۰، ۱۹:۴۵ - محمد ذلقی
عالیییییی
۱۸ آبان ۰۰، ۲۱:۲۹ - ** سیلاک **
کودک درونت لجباز شده انگار بهش توجه کن ^__^
۱۴ آبان ۰۰، ۰۸:۲۳ - خورشید جاودان
من هنوز کلی چیز جذاب دارم خیلی هاش ...
پیوندها
">ترمه های رنگی مادربزرگ
">مبارزه با کودک آزاری
">یک روز نو
">مگهان
">طودی
">پاندا
">نگین شیراز
">بهسا
">پنجره میچکد
">خورشید
">ترنم های یک زن
">خانهی شاعران جهان
">قلب من، چشم تو
#اسباب_کشی
شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۴:۰۴ ب.ظ
-دفترای خاطراتتو کجا می ذاری دایی؟
-تو آتیش
۸
۰
۹۶/۰۴/۱۷
هانی هستم
یادداشتهای شما
(۶)
۱۷ تیر ۹۶ ، ۱۶:۰۶
Or bit
یعنی؟!...
پاسخ:
هوم :)
۱۷ تیر ۹۶ ، ۱۶:۲۵
الـ ـی
اگه تغییر وبلاگیه برا منم آدرسو بفرستین لطفا :)
پاسخ:
نه ، فعلن همین جا هستم در خدمتتون :)
۱۷ تیر ۹۶ ، ۲۲:۳۳
کنت دراکولا
مردم هنوز یاد نگرفتن به دفتر خاطرات همدیگه کاری نداشته باشن؟:دی
پاسخ:
کاری نداشت بنده خدا! داشت کتابا رو میداد دستم مرتب کنم توی قفسهها که رسید به دفترا!
۱۸ تیر ۹۶ ، ۰۲:۰۰
ناهید
خاطرات بدُ آتیش بزنیمممم! راحت شیم!
بیش تر بنویس دیگه!
پاسخ:
اوهوم
انشاءالله
شمام کم پیداییها!
۱۸ تیر ۹۶ ، ۰۵:۴۴
نسرین
راحت
پاسخ:
:)
۲۷ تیر ۹۶ ، ۰۰:۴۶
محبوب ..
من یبار این کارو کردم منتها بر مبنای یک جوگیری تمام کمال و بعد پشیمون شدم و خاکستر ک زبون آدمیزاد حالیش نیست..هی بگو برگرد:/
پاسخ:
من علاقهای بهشون ندارم ولی :)) چرت نویسیایی دبیرستانی!!
شما هم چیزی بگویید :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در
بیان
ثبت نام
کرده اید می توانید ابتدا
وارد شوید
.
نام *
پست الکترونيک
سایت یا وبلاگ
پیام *
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر بصورت خصوصی ارسال شود
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک میباشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد
اخطار!