از جمله توفیقات اجباری سازمان ، یکی هم اینه که سالانه دو تا دورهی آموزشی بگذرونیم. که البته هیچ وقت در حیطهی تخصصی من نیست به دلایلی. دورهای که امسال شرکت کردم یه دورهی مدیریت استرس بود که فقط برای اشاره به وضع بغرنج این روزها یک نکته ازش میخوام بگم و اگه دوست روانشناسی اینجا باشه میتونه توضیحات بیشتری بهمون بده.
استرسها میتونن باعث بیماریهای روانتنی بشن و اینطور که گفته میشه ریشه بیش از ۶۰ درصد بیماری ها، اختلالات روان تنیه. یه پرسشنامهای وجود داره که به هر کدوم از رویدادهای زندگی بر اساس استرسی که به ما وارد میکنن یک وزن میده و شما حوادثی رو که در یک سال گذشته (؟) براتون اتفاق افتاده علامت میزنید و در نهایت اگه امتیازتون 300 به بالا باشه 80 درصد و اگه بین 150 تا 300 باشه 50 درصد احتمال ابتلا به بیماری دارید. و اگه زیر 150 باشه احتمال کمتری برای ابتلا دارید. توی این پرسشنامه که از ریز و درشت زندگی رو در بر میگیره مرگ همسر بیشترین وزن ( 100) و مراعات نکردن قوانین و مقررات کمترین وزن رو داره. بعضی از دیگر موارد؛ جدایی از همسر(73) ، زندانی شدن (65) ، مرگ بستگان نزدیک (63 )، ازدواج (53) ، نابسامانی شغلی (39) ، وام مسکن (35) ، مشکل با رییس (23) و ... هستن.
توی اون کلاسی که ما بودیم همه امتیاز بالای 300 داشتن. حتا شما هم همین الان بدون داشتن پرسشنامه و با همین چن تا مورد هم اگه حساب کنید احتمالن امتیاز بالای 300 میارید و وقتی دور و برمون رو ببینیم احتمالن درصد بسیار زیادی از مردم دچار استرس بالا و در معرض خطر جدی بیماریهای روانتنی هستن. و این یعنی فاجعه. و این یعنی نیاز جدی به مشاور و روانشناس و روانپزشک که به دلایل فراوان که نخستینش حق ویزیت هست توی خانوادهها نادیده گرفته میشه.
و این فقط یک قطره از بحث سلامت روان جامعه است. یه آماری یکی دو سال پیش خوندم که دقیق یادم نیست ولی درصد بسیار بالایی از جمعیت ایران به نوعی دچار بیماری روانیان.(چیزی که الان پیدا کردم یک نفر از 4 نفر در سال 90 بود) و این در حالیه که در ایران بین ۶۶ تا ۷۵ درصد افراد دارای اختلال روانی برای درمان به روانپزشکان، روانشناسان و متخصصان سلامت روان مراجعه نمیکنند. حرفی باقی میمونه؟