احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

از اینجا ---->> http://hanihastam.blog.ir/ <<----

احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

احتمال اینکه خودم باشم

روزنوشت های یک عدد آدمِ علاقه مند به کتاب، فیلم، موسیقی، دریا و دیگر چیزهای خوب!
شاید کمی تا قسمتی شاعر
و اینکه "نوشته های وبلاگ صرفن از تجربه های شخصی من نیستن و ممکنه فقط قصه باشن."

http://goo.gl/yhqVFL

t.me/falshemood

پیام‌های کوتاه
  • ۱۳ مهر ۹۵ , ۱۳:۱۵
    413
آخرین مطالب
حرف‌های شما
  • ۲۱ آبان ۰۲، ۱۱:۳۰ - بانوچـه ⠀
    :(

در این پست خاک مرگ پاشیده‌اند

جمعه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۲۴ ق.ظ

روز بعدش هم کسی نمرد. این موضوع که مطلقن با قواعد حیات مغایر است، اوضاع و احوال جامعه را به هم ریخت و در افکار مردم اضطرابی عظیم ایجاد کرد که کاملن موجه بود ؛ چرا که ما فقط همین یک موضوع را مطرح می‌کنیم که در کل چهل مجلد تاریخ عمومی جهان هیچ اشاره یا حتا نمونه‌ای مشابه از این اتفاق موجود نیست که یک روز کامل بگذرد ، با سهم سخاوتمندانه‌ی بیست و چهار ساعت ، روزانه و شبانه ، بامداد و غروب ، بدون یک مورد مرگ ناشی از بیماری ، سقوط از بلندی یا خودکشی موفقیت آمیز ، حتا محض رضای خدا برای ثبت در مدارک. نه حتا مرگ ناشی از تصادف اتومبیل که در این ایام جشن بسیار شایع است ، وقتی مسئولیت ناپذیری بوالهوسانه و افراط رانندگان شادخوار در جاده‌ها هم برای آنکه چه کسی زودتر به نقطه‌ی مرگ می‌رسد ، جواب نداد. عید سال نو هم نتوانست پشت سر خودش رد معمول مصیبت‌بار اموات را بر جا گذارد ،  انگار عفریت مرگ با دندان‌های تیز بیرون زده‌اش تصمیم گرفته بود برای یک روز داسش را کنار بگذارد...

در ستایش مرگ ، ژوزه ساراماگو

+

با گذشت زمان

و درگذشتن دوستان و آشنایان

آدم‌ها بیشتر مردن را 

تداعی می‌کنند

تا زنده بودن را 

بیژن جلالی 

 

+دیروز روز جهانی سرطان بود. قرار بود امروز بیام درباره‌ی سرطان و پیشگیری از اون حرف بزنم و به ویژه اینکه شیوه‌ی زندگی و نوع تغذیه‌ چقددددر زیاد می‌تونه در مورد سرطان موثر باشه و یک شیوه‌ی زندگی سالم چه گام بزرگی برای پیشگیری از سرطانه. سالانه 14 میلیون نفر سرطان می‌گیرن و 8.2 میلیون نفر از سرطان می‌میرن. اما وقت کافی برای گردآوری مطلب معتبر نداشتم. بعد صبح که شد خبر فوت پدر همکارم رو شنیدم. بعد از حدود یک ماه بیماری و چند عمل و ... . هفته‌ی پیش هم خبر مرگ پدر دوست عزیز دیگری رو شنیده بودم. از سکته‌ی قلبی. و خبر مرگ مهرداد میناوند و علی انصاریان و یک به یک جان‌هایی که هر روز ما فقط توی اخبار می‌خونیم ولی هر یک نفر یک جان هستن و جان کسان دیگری . و با خودمون فکر می‌کنیم نوبت عزیزای من کی میشه؟ نوبت من چی؟ دیگه فقط مرگه که پرپر می‌زنه دورمون. درست بر خلاف شهر آخر زمانی ساراماگو در رمان در ستایش مرگ. اونجا از بی‌مرگی دچار بحران میشن و ما اینجا فرصت زاری نداریم از بس بلا رو سرمون ریختن.

چی بگیم وسط این همه مرگ؟ میون این همه اندوه؟ 

+

و چه بسیار شب‌ها و روزهایی

پس از مرگ

که دوستت خواهم داشت

و در عشق تو زاده می‌شوم

و در عشق تو می‌زی‌ام

و در عشق تو خواهم مرد.

«یوزف زینکلایر، برگردان رضا نجفی»

یادداشت‌های شما (۱۰)

در ستایش مرگ رو باید بخونم انگار...

پاسخ:
عاااالیه!

بلا‌ از شما دور.

پاسخ:
مرسی 
و همچنین شما:)

هسته ی این پستت مرگ بود اما خیلی ها فکر می کنند دو نفری که اسم بردی به مرگ طبیعی مرده باشند. داریم... عادت که نه، بی تعجب می شویم که کسی شهامت حرف زدن داشته باشد و از درد مردم بگوید تا براحتی سرش را زیر آب کنند. و حیف از تمام آنها. 

دریغا . دردا... 

من از اسم سرطان بیشتر از خود مرض دچار ترس میشم. مادرم هم با همین اسم زشت رفت... میدونی. 

شر تمام انواع سرطان های جان و مال مردم کم. 

پاسخ:
خدا خشکسالی و دروغ و کرونا را از مردم این سرزمین دور کند!

چند وقته از در و دیوار متن هایی از آثار ساراماگو میاد جلو چشمم 

و هی ترغیب میشم بیشتر بخونم ازش ...

:) تاحالا فقط کوری و بیداریو خوندم 

پاسخ:
دو تا کتابی که سال‌هاست می‌خوام بخونم و نخوندم :((


ببخشید! من یک نون جا گذاشتم!!!

اشتباه نوشتم و درستش اینه: نمرده باشند. 

امان از یک "ن" جا افتاده که چقدر می تونه همه چیزو عوض کنه. 

۰۱ اسفند ۹۹ ، ۲۰:۵۳ منتظر اتفاقات خوب (حورا)

نمی‌دونم چرا ته همه حرف‌ها و خبرها اینطوری تلخ شده:(

پاسخ:
به یک خبر خوب نیازمندیم...

چرو نمی نویسی پسرو؟

پاسخ:
چی بگم والو
حرفُم نمیاد

نکن ایطوری، بدشه می بینیا

پاسخ:
:))

چرا نمی نویسی هانی؟

مشق شب بهت میدیما 

پاسخ:
نمی‌دونم
یک علتش می‌تونه شلوغی بیش از حد کاری بوده باشه. حداقل در یک ماه اخیر.
مشق شب هم قبوله :))

نوروز داره از راه میرسه ها. یه چیز خوب ِ مثبت بنویس... نگو موجود نمی باشد. یه شعر یه جمله. هر چی.

 

اینم مشق شبت. تکلیف عیدت

پاسخ:
چشم

شما هم چیزی بگویید :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">