علوم فیزیک، موسیقی، نقاشی و معماری شاید اما ادبیات به یقین با مرگ آزادی اندیشه، به هلاکت میرسد.
در عصر ما آزادی معنوی از دو سو مورد تهاجم قرار میگیرد؛ از سوی دشمن نظری آن؛مدافعان خودکامگی و از سوی دشمن حقیقی و درجه یک آن؛ انحصارگری و کاغذبازی. هر نویسنده یا روزنامهنگاری که در صدد حفظ شرافت و درستکاری خود باشد، بیشتر از سوی گرایشات عمومی بازداشته میشود تا شکنجههای عملی. علاوه بر این دو، عامل دیگری نیز علیه او دستاندرکار است که عبارت است از تراکم رسانههایی که به دست چند نفر ثروتمندی میچرخد که انحصار رسانهها را در چنگ خود دارند، و عامل سوم، عدم تمایل عموم مردم به خرید کتاب است...
آنگاه که ادبیات و سیاست در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند، استبداد بزرگترین فشار خود را به ادبیات وارد میآورد، در حالی که علوم نظری هرگز تا بدین اندازه در خطر نیستند. همین نکته تا حدوی گویاست که چرا در همهی کشورها،برای دانشمندان آسانتر است که در صف دولت خود قرار گیرند تا برای نویسندگان. از این میان به ویژه برای نثرنویسان این همکاری صمیمانه غیرممکن است. نویسندگان نمیتوانند دایرهی اندیشههای خود را محدود کنند بدون آنکه قدرت ابتکار خود را بکشند.
بخشی از مقالهی ادبیات در جامعهی دیکتاتوری، جورج اورول، 1940
عنوان از آهنگ let it go از کیوسک. دانلود کنید
+ قرمزها همیشه قابل کلیکن :)