اسفند 98 نوشتم « و پیشنهاد میکنم توی این روزایی که مصیبت داره از سرمون میباره یه بهونه برای زندگی پیدا کنید و بهش بچسبید. یه کار تازه بکنید و ازش لذت ببرید. حتا یه کار خیلی ساده. تلاش کنید روزای خودتونو بسازید. منتظر نباشید سالِ خوب بیاد ؛ سال خوبی بسازید. مصمم باشید. مثل ۹۸ که داره کروناش رو به سال نو میکشونه! کوتاه نیاید! وا ندید! سال نو رو بترکونید! »
نمیخوام تلخ باشم اما خوب که فکر میکنم هنوز همونه و 99 هم همون شکلی تموم شد که 98. سال بد. و امیدوارم 400 این شکلی نباشه. برای هیچ. و رفتنیها برن... کرونا و دیگر چیزهایی که نباید باشن ولی به اشتباه هستن و باعث شدن هر سال بگیم دریغ از پارسال! (و یه سیستم نو هم برای ما بیارن که نخوام برای نوشتن چار تا خط و اتچ یه عکس یه ساعت گیر باشم!!)
+یادم باشه که : دوستان خوبی دارم. و بهترین خانوادهای که میشد داشته باشم. و شکرگزار باشم. دوستانی که حداقل دو سه نفرشون رو وبلاگ به من هدیه داده. از جمله نسرین عزیز که درخواست پست شاد داشتن!! ببخشید پستم شاد نشد! هر کی ناراحت شده از خوندنش یه شبپره پلی کنه و یه قر ریز بده که غماش برای لحظاتی بپره.
شما دوست دارید چی یادتون باشه از 99 ؟ برام بنویسید :)
ُنوروزتون شاد باشه . :)