احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

از اینجا ---->> http://hanihastam.blog.ir/ <<----

احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

احتمال اینکه خودم باشم

روزنوشت های یک عدد آدمِ علاقه مند به کتاب، فیلم، موسیقی، دریا و دیگر چیزهای خوب!
شاید کمی تا قسمتی شاعر
و اینکه "نوشته های وبلاگ صرفن از تجربه های شخصی من نیستن و ممکنه فقط قصه باشن."

http://goo.gl/yhqVFL

t.me/falshemood

پیام‌های کوتاه
  • ۱۳ مهر ۹۵ , ۱۳:۱۵
    413
آخرین مطالب
حرف‌های شما
  • ۲۱ آبان ۰۲، ۱۱:۳۰ - بانوچـه ⠀
    :(

گمنام 61

پنجشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۹، ۱۱:۵۴ ق.ظ

بالقوه می‌تونه اسم یه فیلم باشه. از اون فیلما که وقتی تموم شد مدهوش از سینما پاتو می‌ذاری بیرون و حرفت نمیاد.

که بغض می‌کنی و سکوت.

که وقتی بعد از خلسه‌ی غم‌انگیز غم‌ناک خفه‌کننده به حرف میای تازه می‌تونی فقط درباره‌ی نبوغ داستان‌پرداز و کارگردانش حرف بزنی و نه هیچ چیز دیگه.

من الان همون جام.
که حرفی که بشه اینجا نوشت نمی‌تونم بزنم.

که حرف زیادی نمی‌تونم بزنم.

که حرف نمی‌تونم بزنم.

موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۷/۰۳
هانی هستم

یادداشت‌های شما (۱۰)

چرا نمی تونی؟

پاسخ:
چون دهانت را می‌بویند...
۰۳ مهر ۹۹ ، ۱۵:۵۲ آقای راه‌نشین

سلام

دهانت را می‌سُوپوختند:)))

(بلانسبت)

پاسخ:
:))

پس در پستوی خانه نهانش کن...

پاسخ:
روزگار غریبی است...

این دنیا چه از ما ساخت ؟ آدمی خسته و پر از حرفای نگفته ...

پاسخ:
:(

ندیده و اصلا نشنیده بودم حتی... با پست شما  رفتم و یک مقدار خونددم  یک بخشی از درد و دلهای کارگردان رو....

رویای بارانی همونه دیگه درسته؟

پاسخ:
پست در مورد مادر شهید صبوری بود و کلیپی که توی اون از کاروان شهدای گمنام سراغ پسرشو می‌گیره...

 درسته ...کلیپ رو هم دیدم ...بهروز صبوری ...

و مادری که دلش میخاست و امید داشت بهروز  زنده باشه ...

پاسخ:
:(

 چند روز پیش کلیپی دیدم از رقص سنگین... بسیاااار سنگینی از یک پدر بر گور فرزندش...

هانی هنوز از بیاد آوردنش زار می زنم.

خواسته ی پسرش بود اما چرا باید یک پدر شاهد مرگ پسرش باشه؟

حق نیست... حق هیچ پدر و مادری نیست. کابوسه... بخصوص وقتی که اون مرگ ناخواسته و به زور باشه.

پاسخ:
درد در دردیم و بی پایان...
۰۵ مهر ۹۹ ، ۰۸:۵۴ حامد سپهر

دهانم پر حرف است با دهان پر هم نمیشود حرف زد!

۱۰ مهر ۹۹ ، ۱۲:۴۵ سایه نوری

و عجب جاییه چنین جاها؛ کلمه ها هستن و نیستن.. دورنت پره و خالیه.. آرامی و آشوبی.. و ذره ذره ی حالت عزیزه و مهم و درخشان.. و تنها چیزی که خاموشه جهانه و دیوانگی میباره !!

الآن از طریق همون آدرسی که تو واتساپ دادی سعی کردم، شد!

انگار حالش خوب نیست.

پاسخ:
خوش اومدین :)

شما هم چیزی بگویید :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">