احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

از اینجا ---->> http://hanihastam.blog.ir/ <<----

احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

احتمال اینکه خودم باشم

روزنوشت های یک عدد آدمِ علاقه مند به کتاب، فیلم، موسیقی، دریا و دیگر چیزهای خوب!
شاید کمی تا قسمتی شاعر
و اینکه "نوشته های وبلاگ صرفن از تجربه های شخصی من نیستن و ممکنه فقط قصه باشن."

http://goo.gl/yhqVFL

t.me/falshemood

پیام‌های کوتاه
  • ۱۳ مهر ۹۵ , ۱۳:۱۵
    413
آخرین مطالب
حرف‌های شما
  • ۲۱ آبان ۰۲، ۱۱:۳۰ - بانوچـه ⠀
    :(

به لجن کشیدن

يكشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۴۴ ب.ظ

بحث داغ این روزها تعرض و تجاوز جنسیه. حرکت قابل تحسینیه که شاید شاید باعث بشه قربانی‌ها بیشتر حرف بزنن متجاوز محتاط‌تر بشه و دیگه به راحتی و با خیال راحت از افشا نشدن عمل مجرمانه‌ش دست به تجاوز نزنه. 

کاری به اسامی که مطرح شده و میشه ندارم. تجاوز چهره‌ها رو هم قضاوت و یا تایید یا تکذیب نمی‌کنم. تنها چیزی که مطرحه اینه که هر کسی هر ادعایی می‌کنه باید قابل راستی آزمایی و با دلیل کافی باشه. و صرف اینکه یه کسی با اکانت ناشناس یا شناس یه حرفی زده چیزی رو اثبات نمی‌کنه. البته اینو هم می‌دونم که اینجایی که ما هستیم خیلی سخت میشه تجاوز رو اثبات کرد یا به هر دلیلی سخت میشه ازش حرف زد. بحث فرهنگی داستان و خلاء قانونی و بحث ناموس و چیزای این چنینی هم همه‌مون بهش واقفیم.

اما دلیل نوشتن این پست اتفاقاتیه که داره برای این جریان میفته. ما استاد به لجن کشیدن هر چیزی هستیم! و این «ما» همه‌ی کسانی هستن که با بها دادن به سلبریتیای بی سواد ، بهشون این امکان رو میدن که هر چیزی رو به بیراهه ببرن و به هر جریانی سو بدن و به سمتی ببرنش که در بهترین حالت خودشون می‌خوان. سلبریتیای که صدقه سر تعداد فالورهاشون معنا و مفهوم حقوق بشر و فمینیست و حقوق زنان و ... هر چیزی رو به لجن کشیدن. این «ما» تمام کسانی هستن که به جای خوندن یه کتاب درست و حسابی و یا یاد گرفتن هر چیزی از منبع درستش چشمشون رو دوختن به دهان آدم‌های بی‌ «سوادی» که فقط داستان بچگانه سر هم می‌کنن و سر دیگران رو گرم. این ما همه کسانی هستن که صرف اینکه یک نفر اپوزیسیونه مقدس می‌دوننش و فکر می‌کنن هر چی میگه وحی منزله و درست میگه.

شاید هیچ چیزی بیشتر از مطرح کردن نام‌ها در کنار داستان‌های شاید ساختگی نمی‌تونست به این کمپین ضربه بزنه و این اتفاق افتاده. الان کسی درباره‌ی تجاوز و قربانی و زیر و رو شدن یک زندگی حرف نمی‌زنه. الان همه دارن به داستان فلانی می‌خندن و مثل همیشه از یک مسئله‌ی جدی و نیازمند توجه اصولی جوک ساختیم و این حرکت شاید عامدانه منحرف شده. شاید فقط به خاطر عقده‌ی دیده شدن. شاید فقط به خاطر سهم داشتن. توسط کسانی که شاید اصلن این تجاوز و داستان‌ها و زجرای پیرامونش براشون موضوعیت نداره و فقط از هر چیزی برای منافع خودشون بهره‌برداری می‌کنن.

 مشکوک باشید. به همه چیز و همه کس دور و برتون مشکوک باشید. به حرفایی که زده میشه مشکوک باشید. وقتی یک حرکت اتفاق میفته بعضیا می‌خوان منحرفش کنن ، بعضیا می‌خوان مصادره‌ش کنن. بعضیا می‌خوان برای خودشون کیسه بدوزن ازش و اسم خودشون رو بندازن سر زبون‌ها و ... . به آدم‌های پوشالی پر و بال ندید! قدرت شمایید! حضور شماست! حواستون باشه قدرت حضورتون در اختیار کی هست و کجا داره ازش استفاده میشه.

موافقین ۱۶ مخالفین ۱ ۹۹/۰۶/۰۹
هانی هستم

یادداشت‌های شما (۱۰)

کاش این پست شما دست به دست بچرخه تو توییتر!

پاسخ:
اونجا جو داغ‌تر از این حرفای ماست

واقعا تشخیص سره از ناسره سخته این وسط.

اما لااقل می‌شه به کسی که با هویت واقعی‌اش می‌نویسه و با سابقۀ حرفه‌ای می‌شه حرف‌هاش رو پیگیری کرد، اعتماد کنیم.

موافقم باهاتون که خود ماها هم این وسط بی‌تقصیر نیستیم، ماهایی که یه سری آدما رو الکی بزرگ کردیم و بهشون وجهه اجتماعی دادیم، معتبرشون کردیم و ....

پاسخ:
چیزی نزدیک غیر ممکن برای ما آدم‌های عادی

حالا من از اول این ماجرا تو‌فضای مجازی نبودم اما اولین بار دیدم به دست خود فمنیست های معروف فضای مجازی این حرکت منحرف شد و خب رفت به سمتی که خودت گفتی...

 

خیلی سال قبل فکر کنم راهنمایی یا اول دبیرستان بودم تو مسیر کلاس کامپیوتر تا خونه یه‌موتوری از پست سر اومد و سعی داشت دست به بدن‌من بزنه...اون روز رو‌بعد این همه سال یادم نرفته...تمام‌مسیر دندون هام رو از شدت خشم فشار میدادم و در حد کسی که بهش تجاوز جنسی شده عذاب کشیدم تا مدت زیادی...امیدوارم یه روزی برسه که افراد تو‌همچین موقعیت هایی به جای شرمنده شدن اول پلاک موتور رو‌بردارن و‌ مطمئن باشن قانونی هست که با استناد بهش بشه حق متجاوز رو‌گذاشت کف دستش...

پاسخ:
آره خیلی وقتا کار رو بسپاری به مردم بهتر از اینه که خودتو قاطی کنی. 

مرسی که برامون نوشتی خانم دکتر :)
۰۹ شهریور ۹۹ ، ۱۹:۴۹ مترسک ‌‌‌‌‌

دقیقاً همین، تو ذهنم بود یه پستی در مورد همین بنویسم که خیلی وقتا اصلاً تجاوز نبوده و طرف کاملاً با میل خودش بوده (مثلاً با دوست پسرش خوابیده و بعداً که بین‌شون به‌هم خورده میگه اون روز به من تجاوز کرد! در حالی که اصل اولیهٔ تجاوز، عدم رضایته) یا کسی اصلاً صرفه می‌خواد تسویه حساب کنه، یعنی دقیقاً مشابه ماجرایی که سر «Me too» اومد و به سرعت خاموش شد چون بعضیا همین جوری به حاشیه کشوندنش...

خدا به همه‌مون رحم کنه

پاسخ:
روایت‌های غیر واقعی بیش از هر چیز باعث میشه به روایت‌‌های واقعی هم شک کنیم و اعتمادمون رو از دست بدیم. 

کل پست خیلی خوب بود اما پاراگراف آخر رو بسیار دوست داشتم. 

پاسخ:
مرسی وقت گذاشتی :)

حمایتهای کورکورانه ما هم این وسط بی تاثیر نیست

خیلی وقتا فقط بخاطر اینکه فلان سلبریتی رو دوست داریم هر حرفی که میزنه رو حجت قرار میدیم 

پاسخ:
صد در صد. ما باید فکر کنیم به جای اینکه فقط گفته‌های یکی دیگه رو نشخوار کنیم.
همه برای بهتر شدن باید تلاش کنیم
پاسخ:
آره. خوبیش اینه که همه چیز از خودمون شروع میشه 

کاش هیچ وقت هیچ تعرضی در جامعه نباشه

پاسخ:
کاش...

میدونی چرا مدتیه دیگه فقط از مطالب روانشناسی کپی میگذارم تو وبلاگ مبارزه با کودک آزاری؟ 

از بس میان خصوصی چرت و پرت می نویسن و مریض وار رابطه سک سیشونو مو به مو می نویسن بعد میگن من نمی خواستم ولی ترسیدم داد بزنم بقیه بیدار بشن!!!! 

پاسخ:
من هیچ من نگاه:|

این جریان فارسیزاسیونِ جریان #می‌تو بود. همین کافی بود تا از اول مشخص باشه سرنوشتش چیه. بلایایی که توی اون دوره‌ی اوج #می‌تو به ناحق به سر اسپیسی، بِر، سی‌کی و خیلی‌های دیگه اومد، نشون می‌ده این جریان‌ها مشکلات اساسی دارند.

پاسخ:
به خودی خود خوبنا ، به شرطی که منحرفش نکنن. و متاسفانه هیچ جریانی به دور از آدم‌های نابهنجار و فرصت طلب نیست

شما هم چیزی بگویید :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">