درون ابر و برون آفتاب...
شنبه, ۳ آذر ۱۳۹۷، ۰۴:۲۹ ب.ظ
یک : قیصر امینپور
این روزها که میگذرد
شادم
این روزها که میگذرد
شادم
که میگذرد
این روزها
شادم
که میگذرد
دو:
پر از بغض و فریادم. پر از تلخی روزا و گسی شبها. پر از مزهی تلخ شربتای کودکی. این روزا روزای خوبی نیست. این روزا وسط یه جهنم واقعیام با ماموران عذاب واقعی. این روزا...
جایی خوندم که توی کره جنوبی بعضیا پول میدن که 24 ساعت توی فضایی شبیه زندان دور از اضطراب و مشکلات زندگی امروزی حبس بشن. تلفن همراه و وسایل الکترونیکی هم ممنوعه. مشتریهاشم بیشتر دانشجوها و کارمندها و کارگرهان. و فکر میکنم چقدر زیاد به چنین جایی نیاز دارم به شرط اینکه بتونم سرمم بکنم و بذارم پشت در! که رها بشم از این همه فکر و آشفتگی و درماندگی و کوفت و زهر مار... .
سه : فریدون مشیری
من به تنگ آمدهام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم...
۹۷/۰۹/۰۳