این فیلد نمیتواند خالی باشد
شنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۵، ۰۴:۳۵ ب.ظ
هوووووووف!! عجب روز پرکاری بود!(و هنوزم هست). یعنی منی که وسایل روی میزم رو مینیمال(!) میچینم امروز میزم جای گذاشتن لیوان چای نداشت! و خب کار سخت فیزیکی خیلی وقتا مجالی برای خستگی روحی نمیذاره و به شدت ترجیحش میدم به کاری که خستگی ذهنی میاره. مثلن زیر آبزنیهای محل کار یا ندونستن قدر کارت یا چیزای شبیه به این که با هیچ قهوهای در نمیره خستگیش!
بعدم اینکه دوست خوب، خوب چیزیه آقا، خوووب! امروز به یکی از دوستام شدیدن زحمت دادم و اگه نبود الان یک خستگی ذهنی هم اضافه شده بود به این روز پرمشغله! خلاصه که قدر دوستایی که بلدن کی به دادتون برسن رو بدونید و بهشون بگید از بودنشون خوشحالید!
سی و یکی! 31 وبلاگ نخونده دارم که خیلی زود میخونمتون. با یا بی رد پا ولی حتمن میخونمتون. وبلاگگردی هرگز نمیمیرد. فقط از وقتی به وقت دیگر موکول میشود. دیگر اینکه چند وقت پیش دوست عزیزی کامنت خصوصی داده بود که ببخشید زیاد کامنت میذارم و ... . فرصت نشد بهش بگم این وبلاگ نه با نوشتن من، بلکه با بودن و نوشتن شما زنده است. پس همیشه هر چه دل تنگتان میخواهد بگویید. بودنتان خوب است :)
+اگزوپری میگه «وقتی زنی به نظر زیبا میآید دیگر حرفی ندارم دربارهاش بزنم. خیلی ساده فقط لبخندش را میتوانم ببینم. روشنفکرها ابتدا صورت را ارائه میدهند، بعد با اشاره به جز به جزء آن به توصیفش میپردازند، ولی دیگر لبخند را نمیبینند.». لئو بوسکالیا توی کتاب «هنر عشق ورزی و آموختن» دربارهی ستایش زیبایی زنان حرفهای قشنگی میزنه و داستان پیرمردی رو تعریف میکنه که تا آخرین لحظه عمر هم دست از ستایش زیبایی برنداشت. خلاصه اینکه زیبایی رو ستایش کنید. لبخند زیبا رو ببینید و به صاحبش بگید! شاید ابتدا سخت به نظر بیاد. ولی مثلن اینطوری شروع کنید که به ازای هر ایرادی که از دور و بریها گرفتید خودتونو موظف کنید زیبایی یک نفر رو ببینید و ستایش کنید! ماشالا اونقد ایراد میگیریم از هم که حسابی بدهکار بشیم!! شاید اینطوری بیشتر زیباییها رو ببینیم! این کتاب بوسکالیا رو هم بخونید. حرفای زیادی داره و شاید نگاهمون به یه سری چیزا رو عوض کنه.
دیگه چه خبر؟ شما بگید!
۹۵/۱۱/۰۲