درد یعنی صورت پاییزی تو
خب! باب دیلن نوبل ادبیات رو برد! چیزی که شاید کمتر کسی فکرش رو میکرد! به همین مناسبت Like a Rolling stone رو که مجلهی رولینگ استون به عنوان بهترین ترانهی تمام زمانها انتخابش کرده از اینجا دانلود کنید.
برگردیم به رسم آدینههای شعرانه. امروز سیامین هفتهای است که آدینهها رو با شعر جهان سر میکنیم. _البته 29 تای پیش، توی وبلاگ قبلی بوده!_ خیلی دوست داشتم امروز رو با چند هایکوی پاییزی سر کنیم اما چیزی در دسترس نداشتم.(شما اگه داشتید بنویسید!) عنوان پست، سطری است از «دست خط درد» ایلهان برک؛ من دردم ، درد یعنی صورت پاییزی تو/ یعنی نا امید/ بعضن قامت تو ، بعضن دهان تو/ و بعضی وقت ها، سایهی پشت چشمان تو ...
برای جهانگردی شعرانهی امروز چهار شعر میخونیم از اد هورنیک، ایلهان برک و جمال ثریا . شعرها از سایت خانهی شاعران جهان انتخاب شدن.
زنی را دوستداشتن از مرگ گریختن
از هستی خاکی بیرون رفتن
در روح همدیگر چون رعد غریدن
با هم دراز کشیدن،گوش سپردن، خیالپردازی کردن
همراه با درختان شبانه، وزیدن
یکدیگر را بوسیدن و نواختن
لحظهای همدیگر را به زندگی آوردن
غروب کردن و با شگفتی طلوع کردن است
میپرسم: خوابیدهای؟ پاسخی نمیدهد،
بی هیچ کلامی کنار هم خوابیدهایم و به همدیگر فکر میکنیم
دو روحِ لبریز از اندوه
دور از این دنیا که نمیتواند به ما آسیب برساند،
و نزدیکِ ستارگان، که سحرآمیز اشاره میکنند
انگار که مردهام و او را رها کردهام
اد هورنیک, مودب میرعلایی
***
وقتی به تو می اندیشم
آهویی تشنه
کنار نهر می آید
و وسعت چراگاهان را
به چشم می بینم
هر عصر با تو
دانه ای زیتون سبز
تکه ای از آبی دریا
مرا مست می کند
به تو که می اندیشم
هر آنجا که دستان تو
لمس شان کرده را گل می کارم
اسب ها را آب می دهم
و کوه ها را طور دیگری دوست می دارم
ایلهان برک/ سیامک تقیزاده
***
هربار که
هوای رفتن به سرم می زند
می روم
در گوشه ای
تنها می نشینم
تا این سودا
از خیالم
بگذرد
می دانم
اگر بروم
هرگز به اینجا
بازنخواهم گشت
جمال ثریا/ سیامک تقیزاده
***
تو معاشقه نمی دانی
اندام مرا پادشاهان بزرگ دنیا لمس کرده اند
موهایم درون تمام شعرهای تاریخ جاری ست
لبهایم آنقدر خون ریخته است تاکنون که بارها پیامبران منعش کرده اند
وخدا در هر پیامش آن را گناه کبیره دانسته است
آویزان شدن را درچوبهی دار آموخته ای
چه می دانی چطور میشود بر گردنم آویزان شوی
سینههایم بزرگترین شیاطین را فرشته کرده است
ماه را کشیده روی زمین
قیصر را خواب ربوده است ….
تو معاشقه نمی دانی
دستی بزن به این موهایم
ببین کفر مطلق است
بنوش کمی از لبانم
جهنمی ست از حرارت و درد
تو معاشقه نمی دانی
جمانه حداد / بابک شاکر
بشنوید چتر رو از فرآواز( 6/7 مگابایت)