وقتی از خشونت علیه مردان حرف میزنیم...
پریروز روز جهانی محو (یا منع) خشونت علیه زنان بود.
هیچکس منکر این نیست که زنان در طول تاریخ با چالشهای زیادی روبهرو بودن و از طرف مردان یا حتا همجنسای خودشون به ویژه توی جوامع سنتیتر مورد خشونتهای مختلف قرار گرفتن و شایسته و بسیار به جاست که نه یک روز بلکه هر روز ، روز منع خشونت علیه زنان باشه و ما تمام تلاشمون رو بکنیم که این مسئله ریشهکن بشه و خیلی باعث خوشحالیه که دست کم فضای مجازی پر از مطالبی برای آگاهی بخشی به زنان و مردان بود.
تنها چند روز پیشتر یعنی 28 آبان روز جهانی مردان بود.
به گفتهی ویکیپدیا « هدف از نامگذاری این روز به نام مردان و پسران ، توجه به سلامت مردان و پسران ، ارتقای تساوی جنسیتی و ترویج نقش مثبت مردان در اجتماع هست.»
طبق آمار « پسران دو برابر بیش از دختران به ADHD مبتلا میشوند ، نرخ خودکشی پسران چهار برابر دختران است ، پسران بیشس از دختران قربانی جرم و جنایت میشوند به طوری که پسران 5 برابر دختران بر اثر قتل جان خود را از دست میدهند» و ...
اما من حتا در فضای مجازی هم توجه چندانی یا بهتره بگم هیچ نشانی از این روز ندیدم. نه از طرف مردان و نه از طرف زنان! این اتفاقی هست که برای هفتهی سلامت مردان و دیگر مناسبتهای مرتبط با مردان هم میفته و ما داریم توی این موارد بخشی از جامعه رو کاملن نادیده میگیریم!
یک خانوادهی سالم از هر دو جنس زن و مرد تشکیل شده و نمیشه یک جنس رو نادیده گرفت و توقع یه جامعهی سالم رو داشت. اگه ماه اکتبر دربارهی سرطان پستان اطلاعرسانی میکنیم باید سپتامبر هم دربارهی سرطان پروستات که کشندهتر هم هست اطلاعرسانی بشه.
درسته که مردان عامل درصد زیادی از خشونت علیه زنان هستن و این خشونت باید متوقف بشه اما بسیار باعث تاسفه که روز جهانی مبارزه با خشونت علیه مردان نداریم! در صورتی که طبق آماری که توی بریتانیا ارائه شده «از هر سه قربانی خشونت خانگی ، دو نفر زن و یک نفر مرد هستند» یا « با وجود آسیب جسمی و روانی از عوارض خشونت جنسی اما بیشتر موارد به دلیل احساس سرافکندگی و آشفتگی ، مردان بسیار کمتر از زنان به این موضوع اشاره میکنند» یا «به دلیل نبود آگاهی حتا ممون است ماهیت آنچه بر آنها رفته را خشونت جنسی یا تجاوز ندانند » و ...
گفته میشه « به دلیل مشکلات در آگاهی عمومی و تعریف حقوقی تجاوز ، در صورت مراجعه مردان به پلیس بسیار کمتر از زنان به شکایت آنان رسیدگی میشود.»
نتیجه اینکه ضمن اینکه زنان به دلیل گستردگی خشونت شایستهی توجه بیشتری هستن اما به مردان هم به خاطر ماهیت جنسیتشون و کلیشههای رایجی که وجود داره باید توجه کافی بشه.
وقتی خشونت درست نیست برای هیچ یک از دو جنس درست نیست اما خب چون حرف زدن از حقوق مردان کلاس نداره و نمیشه باهاش پز روشنفکری داد و مخ زد کسی ازش حرف نمیزنه!!