در روزهای آغاز اسفند...
یک ) یعنی تا میاد زندگی بیفته رو غلطک یهو غلطک میفته روت! تا میای یه هوایی تازه کنی و یه نفس بکشی باید نفستو حبس کنی که واسه گردنهی بعدی نفس کم نیاری! کی بود میگفت خوشبختی فاصلهی این بدبختیه تا بدبختی بعدی؟! دمش گرم!!
دو ) ما یه چیزی داریم به نام سلبریتیهای پوشالی! یا شایدم خود سلبتریتی و اینفلوئنسر پندار! که البته مسلمه ما به اینجا میرسونیمشون! یعنی همون کسی که یک میلیون نفر فالور داره این یک میلیون نفر ربات که نیستن! یکی مثل من و شمان که اگه دونه دونه طردشون کنیم خودشون میمونن و یه پیج توی دنیای درندشت مجازی!
در تازهترین افاضهی فضل این جماعت بانو صدف بیوتی فرمودن : «متاسفانه چقدر قبلن از لیلا حاتمی خوشم میومد. الانم نه اینکه ازش بدم بیادها ، ولی با این حرفایی که تو آلمان در مورد ایران زد میخوام نصفش کنم. بگو تو اگه آدمی همینجا یه کاری بکن! رفتی چوغولی میکنی که چی؟ ننر! » یکی به ایشون بگه شما پولتو بگیر تبلیغتو بکن. نهایتن بتونی درباره فلان برند نظر بدی. در حد نظر دادن دربارهی کسی مثل لیلای سینمای ایران نیستی. مسلمه که هر کسی میتونه نظرشو ارائه بده اما حق نداره پاشو از گلیمش درازتر کنه! اول به اندازهی خودت نگاه کن بعد در مورد آدمای همقد خودت نظر بده! راستی تو که کلن اینور نیستی چند بار دربارهی فضای ایران اظهار نظر کردی؟ تو که از همینم وحشت داری.
سه ) چقدر خوشبختند خوابهایی که تو را میبینند...