که بهترین هدیه واقعن فراموشیست...
یادم نمیاد اول عمو مُرد یا زن عمو. ولی جفتشون آلزایمر گرفته بودن و هیچکدوم نفهمید اون یکی رو چطوری از دست داد.
آلزایمر اصلن چیز خوبی نیست. یه چیزی رو شاید دهها بار در طول روز و در طول شب تکرار میکنی. تکرار میکنی. تکرار میکنی. تکرار میکنی. تکرار میکنی. تکرار میکنی. تکرار میکنی. تکرار میکنی. تکرار میکنی. یا چیزایی که مربوط به گذشته هست رو توی زمان حال جستجو میکنی. سراغ کسانی رو میگیری که دیگه نیستن. که مردن. منتظری فلان همسایهی قدیمی بیاد پیشت که سالها پیش استخوناش پوسیده زیر خاک و حالا براش فرقی نداره که تو شاکی هستی که پس چرا نمیاد؟ و همهی اینها اطرافیانت رو کلافه میکنه. ممکنه داد بزنن سرت. ممکنه بار اول که چیزی رو میگی جوابت رو بدن یا حتا بار دوم و سوم رو اگه خیلی مهربون باشن. ولی وقتی شد بار چهارم و پنجم دیگه کسی حتا گوشم نمیده چی میگی. لابلای حرفای تکراری تو دارن حرفای خودشون رو میزنن. انگار که اصلن حضور نداری. و واقعن هم حضور نداری. تو جای دیگری هستی.
آلزایمر چیز خوبی نیست اما فکر میکنم اونطوری که عمو و زن عمو مردن جور خوبی بود. هر چند بالاخره یکیشون زودتر آلزایمر گرفته بود و اون یکی از همون وقت یه جورایی از دستش داد ولی این غیاب فیزیکی رو هیچکدوم نفهمیدن انگار و فکر میکنم آلزایمر با همهی درد و رنجش به این میارزید. شایدم نه...
+این پست لافکادیو
+ زیبایی تو داغترین بحث خاورمیانه است!
+خاورمیانه را آفرید/ از روی چشمهای شرقیات؛/ پرآشوب/ رنجور / خسته/زیبا... (نزار قبانی)
+چقدر باید بگذرد تا آدمی بوی تن کسی را که دوست داشته از یاد ببرد؟ و چه قدر باید بگذرد تا بتوان دیگر او را دوست نداشت؟ (آنا گاوالدا)
+سه نوع آرزو، که نرسیدن به آنها منجر به خلق تراژدی میشود عبارتاند از: تمایل ما به عشق، منحصربهفرد بودن و جاودانگی... . بهطور خلاصه آنچه وضعیت انسان را تراژیک میکند این است که چیزهایی را که بهشدت میخواهیمشان و به زندگیمان معنا میدهند (مثل عشق)، سرانجام از بین میروند. چیزهایی که ارزش بالایی برایشان قائل هستیم، خیلی زود از بین میروند و تمام تلاشها و پیشرفتهایمان برای همیشه ناپدید میشوند. هوش مصنوعی و مفهوم تراژیک زندگی / کریستوفر تروگان، دین کوالسکی (از اینجا)
عنوان: به خواب رفتنم از حسرت همآغوشی است / که بهترین هدیه واقعن فراموشی است (سید مهدی موسوی)