احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

از اینجا ---->> http://hanihastam.blog.ir/ <<----

احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

احتمال اینکه خودم باشم

روزنوشت های یک عدد آدمِ علاقه مند به کتاب، فیلم، موسیقی، دریا و دیگر چیزهای خوب!
شاید کمی تا قسمتی شاعر
و اینکه "نوشته های وبلاگ صرفن از تجربه های شخصی من نیستن و ممکنه فقط قصه باشن."

http://goo.gl/yhqVFL

t.me/falshemood

پیام‌های کوتاه
  • ۱۳ مهر ۹۵ , ۱۳:۱۵
    413
آخرین مطالب
حرف‌های شما
  • ۲۱ آبان ۰۲، ۱۱:۳۰ - بانوچـه ⠀
    :(

415

پنجشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۵۹ ق.ظ

بار آخر که قورمه سبزی درست کردم یادم رفت لوبیا را از قبل بخیسانم.گوشت پخت و له شد و لوبیا نپخت.شوهرم چیزی نگفت ولی وقتی سفره را جمع می‌کردم دیدم لوبیاها را گوشه ی بشقاب جمع کرده. آن شب دخترم گفت «دلم درد می‌کند.» شوهرم روزنامه را پایین آورد و به من نگاه کرد. بعد لبخند زد و به آشپزخانه اشاره کرد. شوهرم مثل بیشتر شوهرها نمی‌دانست که دخترهای سیزده ساله خیلی زیاد دل‌درد می‌گیرند.

از :قصه‌ی خرگوش و گوجه‌فرنگی/ زویا پیرزاد


*میشه این مسئله رو خیلی گسترش داد و خیلی ازش نوشت ولی فکر کنم بهتره به همین بسنده کنم که "مثل شوهر این داستان نباشید!"

+فکر می‌کنم هر زن و شوهری پیش از پدر و مادر شدن باید یک "روانشناسی رشد" بخونن دست کم. داریم کتابی که این مبحثو به طور ساده و همه‌فهم توضیح داده باشه؟

+این عنوان گذاشتن هم مصیبیته‌ها. خو شاید یکی عنوانش نیاد |:

+ دوستان بلاگفایی در جریان باشید هر چی ما میایم کامنت بذاریم با این ارور روبرو میشیم که «درج متن تبلیغاتی مجاز نیست». فکر کنم سیستم ضد اسپم بلاگفا high باشه!!

wave

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۱۵
هانی هستم

یادداشت‌های شما (۱۰)

چرا من انقدر زویا پیرزاد رو دوست دارم!
راستش این عدد بالای پست هی منو به اشتباه می نداخت!
مخصوصا اون 405! حس می کردم ویندوز ارور داده
پدر و مادر شدن مسولیت سنگینیه
پاسخ:
من نیز دوستش می‌دارم!

+405 not found!!

+سنگینه و سرسری گرفته میشه و این خیلی دردناکه!
۱۵ مهر ۹۵ ، ۱۰:۰۶ امیر بهزادپور
شاید که زن مانند خیلی از زن های دیگر منظور اشاره ی شوهر را نفهمیده باشد..
پاسخ:
حق داشته احتمالن، چون سخته پیدا کردن ربط آشپزخونه و دل‌درد دخترهای 13 ساله!
گذشته از مطلب که به نکته ی بسیار خوبی اشاره کردید ، عکس بی نظیری هم گذاشتین .. 


دنبال شدید :))
پاسخ:
ممنونم از نظر لطف شما

متاسفانه اسم عکاس رو نمی‌دونستم.

+خوش اومدین به جمع دوستانم. باعث افتخاره :)
۱۵ مهر ۹۵ ، ۱۳:۴۰ هولدن کالفیلد
ادرست رو ننویس توی کامنت باکس بلاگفا! وبلاگهای بیان ممنوع هستن توی بلاگفا! اگه میخوای آدرس بذاری با این سایتهای کوتاه کننده آدرس تبدیل کن آدرست رو بعد بذار!
پاسخ:
عجب!! این دشمنی نمی خواد تموم بشه؟! \:-

مرسی که گفتی :)
اخرین بار که اومدم وبلاگتون یادم نمیاد کدوم پست بود ولی نوشته بودید لب تاپتون خرابه واسه همین کامنت نمیذارید  دیشب خواب دیدم یه لپ تاپ نو خریدم اون قدیمی رو دادم به شما :)) حالا قدیمی قدیمیم نیستا سال نود و دو خریدمش :)) خواب های عجیب غریب این مدلی رو دوست دارم ازش یه نقاشی کشیدم  بعدشم میخوام یه تابلو درست کنم فقط عنوانی نمیتونم برای تابلو انتخاب کنم بقول خودتون عنوانم نمیاد :)
ممنونم بابت معرفی کتاب
پاسخ:
خوبه پس، جوون‌تر از لپ تاپ منه! آدرس بدم الان یا بیام از تو خوابتون بگیرمش؟!
+کیبورد من هنوزم خرابه!!
تعمیرش کن اگه درست نشد بیا تو خوابم لپ تاپمو بهت بدم :))  چون تو واقعیت هنوز لپ تاپ جدید نخریدم تشریف بیار تو خوابم
پاسخ:
:))
من متوجه نشدم پیام داستان رو:-/
پاسخ:
یه بار دیگه بخونید احتمالن متوجه اشاره ی ظریفش میشید. 
من اینجا کامنت گذاشته بودم!
پاسخ:
هیچ کامنت تایید نشده ای ندارم طودی. احتمالن ثبت نشده. ممنون میشم از نو بنویسی برام :)
اخه احساس کردم مطمئن شدم که ثبت شده!
چیز خاصی نبود البته و دقیق هم یادم نیست، ولی چیزی بود شبیه به :

"شوهرم مثل بیشتر شوهرها نمیدانست.... "
پاسخ:
توی سرویس‌های بلاگ ایرانی هیچ وقت به احساست اطمینان نکن!!
۲۰ مهر ۹۵ ، ۱۴:۲۵ جلبک خاتون
جالب بود.....زویا پیرزاد دوست میداریم.

ولی‌نمیشه بگیم نمیدونست ! منظور شاید زوایای دید مختلف بوده و‌طییعت همیشگی مردا که فلان وسیله خراب شد؟خانوووم؟ تو به این وسیله ی من‌دست زدی؟!

یاد مکالمه ی مامان و‌بابام افتادم :

مامان: عَح ! همه ی شوهرا مثل همن...
بابا: مگه چن تا شوور کردی تا حالا؟  :|
مامان: منظورم این بود که همه مردا عین همن...
بابا : مگه چن تا مرد و از نزدیک دیدی تا حالا؟ :|
مامان : تو خوبی....باش؟ ولم‌کن دیگ !  :/


+ بعله دیگ میرین بیانی میشین بایدم کامنت های ادرس دارتون ثبت نشه اصن :|
برین‌با همین بیان جونتون و هی پست بذارین فرت فرت پشت سر هم !

پاسخ:
من حس میکنم تاکید نویسنده روی آگاهی نداشتن مردها بوده. هر چند حالا ممکنه زوایای دیگری هم داشته باشه به گفته ی شما
+خودتم گفتی طبیعت همیشگی مردا :))

+می بینی؟ حسودی شون میشه به بیان ثبت نمیکنن کامنتش رو!! حس میکنم کامنتای بدون آدرسمم ثبت نشده =)) شناختنم فککنم =)))

شما هم چیزی بگویید :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">