مثلن پری دریایی و شاهزاده
يكشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۳۸ ق.ظ
امشب (یا اگه الان فردا باشیم، همون دیشب) یه داستان کودکانه خوندم که توی قصه، شخصیت اصلی به دلایلی به معشوق نمیرسه و وقتی راضی به کشتن معشوق سابق نمیشه، خودکشی میکنه! آخرشم فرشته ها میان می برنش آسمون و میگن تو خودتو فدای معشوق کردی و از این چرندیات هندی. دیگه نمی خوام وارد این مقوله بشم که شخصیت زن داستان خودکشی کرد و چه چیزایی داره به ناخودآگاه کودکان ما دیکته میشه و باقی ماجرا که بهتر از من می دونید. یعنی هی منتظر بودم همه چی به خیر و خوشی تموم بشه و سال های سال در کنار هم زندگی کنن و فرزندآوری و فرزندپروری کنن ولی هی نمیشد!! تنها جای خوب و خوش داستان وقتی بود که عاشق جان، معشوقو از آب می گیره که لحظاتی بعد از این حادثه رو هم سانسور کرده و به " سفت همدیگر را در آغوش گرفتند و دیگر ندانستند چه اتفاقی افتاد " بسنده کرده بودن! سپیدخوانیش با شما!! دقت کنید که این، ادبیات کودک ماست!! دیگه عرضی ندارم.
+برای کودک دلبندتان صمد بهرنگی بخوانید. برای کودک درونتان نیز. مرسی
+برای کودک دلبندتان صمد بهرنگی بخوانید. برای کودک درونتان نیز. مرسی
۹۵/۰۷/۱۱
خداروشکر پیشینه ای داریم که می توان به آن دل خوش کرد...همچون صمد..