احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

از اینجا ---->> http://hanihastam.blog.ir/ <<----

احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

احتمال اینکه خودم باشم

روزنوشت های یک عدد آدمِ علاقه مند به کتاب، فیلم، موسیقی، دریا و دیگر چیزهای خوب!
شاید کمی تا قسمتی شاعر
و اینکه "نوشته های وبلاگ صرفن از تجربه های شخصی من نیستن و ممکنه فقط قصه باشن."

http://goo.gl/yhqVFL

t.me/falshemood

پیام‌های کوتاه
  • ۱۳ مهر ۹۵ , ۱۳:۱۵
    413
آخرین مطالب
حرف‌های شما
  • ۲۱ آبان ۰۲، ۱۱:۳۰ - بانوچـه ⠀
    :(

شرق بنفشه

دوشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۸ ق.ظ

"شرق بنفشه"ی شهریار مندنی پور رو تازگی ها خریدم. شنیده بودم تجدید چاپ نمیشه و وقتی توی کتابفروشی نشر چشمه دیدمش سر از پا نمی شناختم!

شرق بنفشه مجموعه 9 داستان از مندنی پوره که سال 77 منتشر شده و سال 94 به چاپ نهم رسیده. و امروز داستان اولش رو خوندم. کسی توی good reads نوشته بود: " ﺷﺮﻕ ﺑﻨﻔﺸﻪ ﺭﺍ ﺩﯾﺮ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﻭ ﺩﯾﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ . ﺷﺮﻕ ﺑﻨﻔﺸﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﻭ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺗﻤﯿﺰﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﺧﻮﺍﻧﺪ، با ﺁﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪ ﻭ ﮐﻠﻤﺎﺗﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﺮ ﺷﺪ..." و وقتی غرق حال و هوای "شرق بنفشه" شدم مردد بودم که خوشحال باشم که خیلی دیرتر از سالهایی که شیراز دانشجو بودم خوندمش و جون سالم (؟!!!) به در بردم یا اندوهگین باشم که دیر به دستم رسیده و شاید اگه روی نیمکت های حافظیه می خوندمش جور دیگری به روایت های عاشقانه فکر میکردم. شاید توی نقطه نقطه ش رازی بود که اهلی ترم می کرد و با عشق محرم تر می شدم... 

شرق بنفشه

"از خیابان های مملو از جان های ارزان می گریزم و به حافظیه پناه می آورم. شاد باش تابستان، پریوش های بنفش در باغچه های حافظیه انگار برای صد سال، وقوع برق های بی رعدِ ابرهای بهاری هستند. بچه ها، مثل جغجغه های ساقط، روی سنگ های صیقلی کنار پلکان سر می خورند. فقط جای سنجاقک ها خالی است. خیلی سال است که تابستان ها نمی آیند." _از متن کتاب_

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۱۲
هانی هستم

یادداشت‌های شما (۵)

۱۲ مهر ۹۵ ، ۱۱:۲۵ بانوچـ ـه
امیدوارم اینجا هم پیدا شه.
پاسخ:
از فروشگاه جیحون میتونید بخرید؛
http://www.jeihoon.net/%D8%B4%D8%B1%D9%82-%D8%A8%D9%86%D9%81%D8%B4%D9%87_3277
۱۲ مهر ۹۵ ، ۱۳:۳۳ ɐɹɐɓol •_•
:)
الان که همین چند خط منتخبت رو خوندم، حس کردم که من چقدر دورم از این کلمات... دلم هم نمیخواد نزدیک بشم بهشون...
پاسخ:
حادثه خبر نمیکنه مرجان!
چه خلسه آوره این چنتا جملش.قشنگه 
پاسخ:
:)
چند ماه پیش ایشون سیدنی بود ولی بخاطر مریضی شب شعرشو از دست دادم. 

یه کتاب قدیمیشو خونه ی همسر برادرشون که با من دوسته دیدم. چند برگی خوندم و محشر بود قلمش. به او گفتم که با خنده گفت: من اهل کتاب نیستم. 
ولی وقتی ازش خواستم بهم امانت بده، گفت: شرمنده!
و اونو توی کتابخونه ی بزرگ سالن ناهار خوریش گذاشت...
پاسخ:
چه حیف!

خب بعضیا هم کتاب رو برای دکور می خوان!! و آنها زیان کارنند!!
+همسر برادر مندنی‌پور باشی و کتاب نخونی!! احتمالن همیشه سرکوفت خورده واسه این انتخاب همسر!!

شما هم چیزی بگویید :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">