احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

از اینجا ---->> http://hanihastam.blog.ir/ <<----

احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

احتمال اینکه خودم باشم

روزنوشت های یک عدد آدمِ علاقه مند به کتاب، فیلم، موسیقی، دریا و دیگر چیزهای خوب!
شاید کمی تا قسمتی شاعر
و اینکه "نوشته های وبلاگ صرفن از تجربه های شخصی من نیستن و ممکنه فقط قصه باشن."

http://goo.gl/yhqVFL

t.me/falshemood

پیام‌های کوتاه
  • ۱۳ مهر ۹۵ , ۱۳:۱۵
    413
آخرین مطالب
حرف‌های شما
  • ۲۱ آبان ۰۲، ۱۱:۳۰ - بانوچـه ⠀
    :(

کاش کروکدویل بودم!

شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۵:۵۳ ب.ظ
همین اول بگم که این عنوان یه آرزوی واقعی نیست و من اصلن دوست ندارم کروکودیل باشم. خیلی وقتا ، لحظه‌هایی که از همه سو  خسته و توی بن‌بستم آرزو می‌کنم یه حیوونی سنگی چیزی باشم و از رنجی که توی اون لحظه می‌کشم رها. اینطور وقتا معمولن یه حیوون یا جاندار خیلی ریزه میزه رو انتخاب می‌کنم که دهنشو بگیری جونش در بره و راحت و در خوشبینانه‌ترین حالت تبدیل به خاطره‌ای در خاطره‌ی جهان بشه. پس کروکدیل انتخاب خوبی نیست و ترجیح میدم مورچه‌ای چیزی باشم. داشتم می‌گفتم عنوان ، یه آرزوی واقعی نیست و بلکه ضرفن چون توی حال و هوای داستانی هستم که صبح گوشش دادم کروکودیل رو انتخاب کردم.
احتمالن شما اسم احسان عبدی‌پور رو شنیده یا دست کم «تنهای تنهای تنها» رو دیده باشید. یا شاید «تیک آف» یا «پاپ» اسم آشنایی براتون باشه. خب این فیلما کار احسان عبدی‌پور کارگردان و نویسنده‌ی بوشهریه. همینجا اینو بگم که پاپ همین الان هم احتمالن توی سینمای هنر و تجربه در حال اکرانه و می‌تونید ببینیدش.
و اما هدف این همه پرچونگی چی می‌تونه باشه؟ تقسیم لذت! من از داستان‌های عبدی‌پور خیلی لذت می‌برم. که بی تاثیر از جنوبی بودنم نیست.( فضای کارای عبدی‌پور جنوبیه و اصطلاحات بوشهری توش موج می‌زنه) اما این دلیل نمیشه مخاطب غیر جنوبی ازشون لذت نبره. خصوصن وقتی خودش داره روایت‌شون می‌کنه. عبدی‌پور کتاب چاپ شده نداره اما اگه سرچ کنید (مثلن کانال دیالوگ باکس توی مرحوم تلگرام) می‌تونید پادکست‌های فوق‌العاده‌ش رو پیدا کنید و حالشو ببرید. البته اینم می‌دونم که توی همشهری داستان ویژه‌ی نوروز هم داستان داشت امسال. خلاصه که از خوندنش لذت وافری خواهید برد و جوری توی فضاش غرق می‌شید و با شخصیت‌هاش ارتباط برقرار می‌کنید که اگه یه روز گذرتون به بوشهر بیفته چشم می‌گردونید زینت ، مک لوهان ، جیجو ، ممو سیاه ، کبریت یا کریمو رو توی خیابون ببینید! چه بسا توی زمان و مکان گم شده باشن و سر از گرگان ، تهران ، ساری یا شیراز دربیارن.

پ ن ) امروز داستان «دوکو» رو گوش می‌دادم و هنوز خرابم.

پ ن) اینجا می‌تونید یه پادکست بشنوید.
موافقین ۹ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۱۵
هانی هستم

یادداشت‌های شما (۹)

از این ژانر، "ماجرای غریب و غم انگیز یک قاچاقچی در قشم" هم توصیه میشه. ☺
پاسخ:
 مرسسیییی
من به شدت تنهای تنهای تنها رو دوست دارم. عاشق رنجرو شدم در واقع!
بیشتر هم به خاطر لهجه و خود نفس جنوبی بودن بازیگراش بود.
پاسخ:
:)
ممنون ، چند وقتی بود که دنبال قصه های صوتی خوب بودم
پاسخ:
خواهش می‌کنم :)
به نظرم بوشهریا و در کل جنوبی ها از تمام شهراش
خیلی صادقن
هم بازیگراش هم کارگرداناش هم مردمشون که باهاشون تو کوچه خیابون برخورد می کنی.
واقعا خونگرمن
و این خونگرمی تو تنهای تنهای تنها واقعا دلبری می کرد.
باید جالب باشن
سلیقه های تو رو دوست دارم
پاسخ:
ارادت دارم
قلمتان مانا 
پاسخ:
ممنون دوست عزیز 
۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۱:۲۰ مرضیه علیزاده
باید حتماً بابت پست خوبتون تشکر کنم که ده روز شب‌های دلمو روشن نگه داشته.
تشکر می‌کنم!
پاسخ:
خواهش می‌کنم :)
این تصویر جغد رو میفرستم شاید انگیزه ای شد برای نوشتن مجدد شما...:)))
https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQPcMCgvQCtM1lA--1211aptry-k42CDuFWVKji9von4KVI9dpVsQ
پاسخ:
چقدم بی اعصابه جغده!!
۱۶ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۰۸ علی خراسانی
بد جای تاریخیم
منقرض نشیم خیلیه
کروکدیل
پاسخ:
نمیشیم! تاریخ ثابت کرده ما پوست کلفت‌تر از این حرفاییم!

شما هم چیزی بگویید :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">