احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

از اینجا ---->> http://hanihastam.blog.ir/ <<----

احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

احتمال اینکه خودم باشم

روزنوشت های یک عدد آدمِ علاقه مند به کتاب، فیلم، موسیقی، دریا و دیگر چیزهای خوب!
شاید کمی تا قسمتی شاعر
و اینکه "نوشته های وبلاگ صرفن از تجربه های شخصی من نیستن و ممکنه فقط قصه باشن."

http://goo.gl/yhqVFL

t.me/falshemood

پیام‌های کوتاه
  • ۱۳ مهر ۹۵ , ۱۳:۱۵
    413
آخرین مطالب
حرف‌های شما
  • ۲۱ آبان ۰۲، ۱۱:۳۰ - بانوچـه ⠀
    :(

ز غوغای جهان فارغ ...

يكشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۰۲ ق.ظ

بعد از چند روز مرخصی برگشنم سر کاری که دوسش ندارم. 

بعد از چند روز سفر برگشتم سر کاری که دوسش ندارم.

بعد از چند روز خوب برگشتم سر کاری که دوسش ندارم.

بعد از چند روز مرخصی برگشنم سر کار و می‌بینم کاکتوسم خشک شده.

آیا همه‌ی اینا دلایل کافی برای خودکشی نیست؟! :))


17 ، 10 ، 9 ، 6 . توی چند ماه گذشته همینطور نوشتنم کم شده. خوندن که دیگه ... الان با 50 تا ستاره‌ی روشن در خدمت شمام! و به وبلاگ پرشینم که نگاه می‌کنم می‌بینم هر روز می‌نوشتم. من {کم حرف که بودم} کم حرف‌تر شدم یا واژه‌ها گم شدن یا نای نوشتن نیست؟ از چی می‌نوشتم قبلن؟ با کدوم واژه‌ها؟ با کدوم حس و حال؟ 

و به وبلاگ پرشینم که نمی‌تونم وارد بشم زل می‌زنم به پست آخرش از متن گری کوپر ؛ «از همین می ترسم ؛ به چیزی یا کسی عادت می کنی، اونوقت اون چیز یا کس قالت میذاره. اونوقت دیگه چیزی برات نمی مونه. می فهمی چی میخوام بگم؟ اونایی که میذارن و میرن رو دوست ندارم. اینه که اول خودم میرم. اینجوری خاطر جمع تره.» و فکر می‌کنم چقد پر از رفتن‌های ناخواسته‌ایم. 

و یاد وبلاگم توی بلاگفا میفتم. و تموم روزانه‌هایی که پرید. و یاد روزای اول وبلاگ‌نویسی. و یاد شعر و یاد دانشگاه و انجمن شعرش و بچه‌هاش. کجایید؟ کجای شمال تا جنوب این سرزمین؟ چقد دلم تنگه. چقد دلم سفر می‌خواد...

و چقد خوبه که تو هستی.

و چقد خوبه که تو هستی.

و چقد خوبه که تو هستی.

به سودای تو مشغولم ز غوغای جهان فارغ (وحشی)


موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۶/۰۵/۲۹
هانی هستم

یادداشت‌های شما (۱۰)

۲۹ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۲۸ کنت دراکولا
همه جا وب دارید که:)))
ما هم دلمون تنگه بعضی از بلاگرهاییه که رفتن ونیست...
نوشتنو اگه ول کنی دوباره گرفتنش کمی سخته.
پاسخ:
داشتم! دیگه فقط اینجا می‌نویسم!
بلاگفا که ترکید. از پرشین هم خودم سفر کردم!

آره درسته.
چقدر دلمون شده یه ذره هم جادو میخواد وسط این روزای پر ملالت!
پاسخ:
اوهوم...
۲۹ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۱۱ زهرا یگانه
"مرا عهدیست با جانان..." اگر اون عهد درونیه که هر کس با خودش داره نبود، احتمالا همه فقط در حال ترک کردن و رفتن بودن!
پاسخ:
احتمالن...
ایشالا یا کم کم از کارت خوش میاد یا یه فکر برای کار جدید بر میداری(:
پاسخ:
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند؟
خدا رو شکر باز..
پاسخ:
اوهوم.

به قول رسول یونان

اگر تو نبودی عشق نبود
ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭ
ﺍﺻﺮﺍﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ..
ای بابا دلمون تنگه...
این نشانه کافی نیست واسه نوشتن?
پاسخ:
چرا
شاید تنها بهونه ی پا بر جای نوشتن ، همین دلتنگیه

:)
دلمون تنگه...
متن گری کوپر عالی بود
پاسخ:
دلمون تنگه... دلمان برای هر چیز کوچک چقدر تنگ است...
۳۰ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۴۳ خورشید جاودان
خودم یه تنه بار ننوشتن بعضی دوستامو به دوش میکشم و از بیمارستان براتون می نویسم :))
بنویس همین
پاسخ:
راهی جز نوشتن نیست...
و چقدر بده که آدم کارشو دوست نداشته باشه

هانی جان بگرد کاری که دوست داری رو پیدا کن بعد ازن یکیو ول کن
پسر من داره اینکار رو میکنه. البته سخته ولی باید سعی کرد

فکر کنم من و تو یازده ساله همو می خونیم. نه؟
هر دو بلاگفایی بودیم و چه دوران گرمتری بود...
پاسخ:
و چقدررررررر بده...

تقریبن همین حدودا... عمره واسه خودش... 
آره بلاگفا... یادش بخیر...
با خشک شدن کاکتوس حال و هوای محل کارتون کاملن درک شد ...فکر کن چقدر موج منفی هست که کاکتوسی که خودش امواج منفی رو میگیره خشک شده !!!!واویلا
پاسخ:
واویلا!!

شما هم چیزی بگویید :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">