احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

از اینجا ---->> http://hanihastam.blog.ir/ <<----

احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

احتمال اینکه خودم باشم

روزنوشت های یک عدد آدمِ علاقه مند به کتاب، فیلم، موسیقی، دریا و دیگر چیزهای خوب!
شاید کمی تا قسمتی شاعر
و اینکه "نوشته های وبلاگ صرفن از تجربه های شخصی من نیستن و ممکنه فقط قصه باشن."

http://goo.gl/yhqVFL

t.me/falshemood

پیام‌های کوتاه
  • ۱۳ مهر ۹۵ , ۱۳:۱۵
    413
آخرین مطالب
حرف‌های شما
  • ۲۱ آبان ۰۲، ۱۱:۳۰ - بانوچـه ⠀
    :(

بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد...

شنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۰۸ ق.ظ

سر صپی دوباره پا شدیم اومدیم خسته باشیم جمشید پرید وسط گفت: ببین چقد سمنو داریم؟! ببین زندگی‌ هنوز خوشگلیاشو داره!!

گفتیم: جمشید، الحقّ که دیوونه ای! بیا بشین یه دقه خسته باش جای این جلافتا سر صپی.

دستشو تا مچ کرد تو کاسه. گفت: یعنی‌ می‌خوام بهت بگم دنیای دیوونه‌ها از همه قشنگه!! بزا دهنت، هر چی‌ نداره صفا داره. پا شدیم تا این، فضای خستگی ما رو مبتذل نکرده زدیم بیرون یه سیگار ناشتا بگیرونیم له بشیم حالمون جا بیاد، کبریت نکشیده جمشید پرید وسط گفت: نیگا امسال عدس سبز کردیم جای گندم! پارسال برف زیاد نشست... سر درختیا همه رفتن زیر سرما...

گفتیم: جمشید پس تو کی‌ خسته میشی‌ سگ مصّب؟ گفت: مگه چته باز؟ گفتیم بابا پامون سر صپی‌ مستقل از خودمون خورده به در سیاه شده، انصافانست؟ چشممون به در خشک شده کسی‌ نیومده ملاقات! بهار دل‌ کش رسیده دل‌ به جا نباشد، انصافانست؟دلبر یه اینقد به فکر ما نباشد؟ گردنمون کوتاه شده انصافانست؟ باز خسته نیستی‌ هی‌ عدس عدس؟ جمشید گفت یعنی‌ می‌خوام بهت بگم زندگی‌ هنوز خوشگلیاشو داره! پاشو یه دوش بیگیر بیریز همه ‌رو تو چاهک بره پی‌ کارش، جاش ماهی‌ دودی بیار لقمه کنیم شب عیدی. گفتیم :جمشید الحقّ که دیوونه ای. تا اومدیم بریم زیر دوش دلبر پرید وسط. گفت : هوی مگه کوری دیوونه؟ گفتیم : احترامت واجب ، خاطر خواهیم سر جای خودش، طرف زنونه اون سره راه روست. گفت : چرا دور دهنت سمنو مالیده؟ گفتیم: اگه مالیده چرا گردنمون کوتاست؟ باز چرا رفته ای، برگشته نیستی‌؟ خاصّه در بهار؟

گفت: کوری دیگه ، کور نبودی هی‌ سوال نمی‌کردی. اون ور کن روتو، سرم بازه، تو دلم رخت میشورن.

اومدیم بریم، تو در گاهی حموم پامون دوباره گرفت به در، هیچکی نبود ببینه. مرد کوه درده. خاستیم بکشیم به مسب جدّ و آبادش چنتا آب نکشیده ببندیم شنیدیم مدیریت صدا می‌زنه: ملاقاتی داری، ملاقاتی داری، ملاقاتی داری. پوشیده نپوشیده زدیم تو راه رو. دلبر پرید وسط، گفت: ینی‌ می‌خوام بهت بگم کوری دیوونه. جمشید بهش گفت: اذیتش نکن، خوب می‌شه، مرخص میشه. نیگا گردنشو، ،شده یه متر. راهرو رو می‌رفتیم رو به حیاط، یکی‌ از تازه واردا سیگار به دست اومد گفت: آقا ما خسته‌ایم، شما که گردنت بلنده میتونی‌ بگی‌ باهار کدوم وره؟ جمشید از پشت سر گفت: یعنی‌ می‌خوام بهت بگم هنوز خوشگلیاشو داره.

تو دلمون گفتیم: جمشید، کله ی پدرت از بس دیوونه ای!

رادیو چهرازی

f

#عکس از من
نوروزتون خجسته دوستانم. سال خوبی داشته باشید. :)
موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۲۸
هانی هستم

یادداشت‌های شما (۹)

دلمون وا شد سر صپی با این پست...مرسی:))
پاسخ:
خواهش میکنم خانوم دکتر :)
۲۸ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۰۴ بهار بهاری
:))
عید شمام پیشاپیش مبارک! گل هم خیلی روح نواز بود^_^
پاسخ:
مرسی بهار :)
شما هم:)
پاسخ:
ممنونم :)
سلام عید شما هم پیش پیش مبارک باشه سال خوب و خوشی داشته باشین :) ولی زندگی هنوز خوشگلیاشو دارها بهارم سال 96 هم ان شاالله بهار خوبی باشه پر از دل خوش برای همه...

یه متنی توی یه وبلاگ خوندم خوشم اومد خیلی دل نوشته جالبیه ...

روزگارم بر خلاف آرزوهایم گذشت

و من در پس این پرده هنوزم از دنیا گریزانم

روزگارم را چه بگویم که زندگی را بر من تباه کرد

سیاه کرد

فنا کرد

آرزوهایم را چه کنم که فراموشی را باید ستایش کنم

تا آنها را از من بگیرد و با خود ببرد

تا شاید دیگر یادم نباشد که آرزویی داشتم

و یا شاید بهترباشد درصندوقچه های فولادی قلبهای از یاد رفته بگذارم

و به آنها بسپارم که رهایش نکنند

حرفهای زیادی در دل دارم

اشکهای فراوانی بر این چشمان غم زده دارم

نمیدانم که از چه بگویم و از کجا بگویم

اما ازهر کجا که باشد

خیالی نیست

که باید بگویم

شاید مجالی باشد برای تسکین این دردهایم

بر من خورده نگیرید که چرا نیستم و کم پیدا شده ام

یا که هستم و دو تا شدم

یا که چرا قلبی رو تسخیر کرده ام ولی اکنون جدایم از او

دردها را بجویید و ازآنها پرسش کنید که چرا من را اینهمه دوست میدارند

شاید که پاسخی بگیرید شما و این تن رنجور مرا رها کنید از بند

آری من روزگارم بد نیست ولی

نمی دانم خوب چیست !

قلبی دارم که می خواهد بنویسد

نه برای او ، برای خودم

برای دل خودم

من سربازی برای دل خودم هستم

اگرچه نامم ساراست ولی

همچون لیلی می نویسم

زنده ام چون خدایم خواست که باشم

به یادگار برای کسی که نه !

برای به یادگار ماندن برای روزهای نیامده ی فردا می نویسم

تا یادم نرود آنچه که بودم

چیزی نیست جز دل نوشته های من

پاسخ:
سلام 
نوروز شما هم خجسته و شاد و سال نوتون پر از اتفاقات قشنگ باشه :)
زندگی همیشه خوشگلیاشو داره 
۲۸ اسفند ۹۵ ، ۱۵:۴۴ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
سال پیش روتون پر ازاتفاقات خوب باشه:)
پاسخ:
مرسیییی
همچین برای شما :)
ممنون از همراهی و حضور همیشه گرمتون 
سال نو پیشاپیش مبارک امیدوارم سالی پر از سلامت و سعادت پیش رو داشته باشید ..

:)
پاسخ:
ممنون :)
همچنین شما
شاد باشید
همچنین پسرم
بهترین ها رو برات آرزو می کنم 
پاسخ:
ممنونم نسرین عزیز 
آیکون قلب
این عکسی که گرفتی رو خیلی دوست ندارم. قشنگه ها ولی دوسش ندارم
ایشالا سال 96 برای همه عالی و بی نظیر باشه
پاسخ:
ببخشید که دوسش نداری! :دی

انشاءالله 
دوست عزیز . سال نو شما هم مبارک. بهترینهارو در سال 96 پیش رو داشته باشی.
پاسخ:
سلام.
بسیار ممنونم
همچنین شما
شاد و خرم باشید :)

شما هم چیزی بگویید :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">