احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

از اینجا ---->> http://hanihastam.blog.ir/ <<----

احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

احتمال اینکه خودم باشم

روزنوشت های یک عدد آدمِ علاقه مند به کتاب، فیلم، موسیقی، دریا و دیگر چیزهای خوب!
شاید کمی تا قسمتی شاعر
و اینکه "نوشته های وبلاگ صرفن از تجربه های شخصی من نیستن و ممکنه فقط قصه باشن."

http://goo.gl/yhqVFL

t.me/falshemood

پیام‌های کوتاه
  • ۱۳ مهر ۹۵ , ۱۳:۱۵
    413
آخرین مطالب
حرف‌های شما
  • ۲۱ آبان ۰۲، ۱۱:۳۰ - بانوچـه ⠀
    :(

405

سه شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۵۱ ق.ظ

-ما منتظر چی هستیم تو دنیایی که دو روز بیشتر نیست؟ منتظر کدوم خوشبختی؟ کدوم معجزه؟

شهرزاد/حسن فتحی

 

+گفت «دقیقن همین الان آرزوت چیه؟» گفتم « گاهی وقتا فاصله‌ی ما تا رسیدن یا نرسیدن به یک آرزو فقط یک قدمه اما شهامت برداشتن همون یک قدم رو نداریم. و این میشه که در یک عذاب همیشگی دست و پا می‌زنیم. یک جور تعلیق. این تعلیق هیجان و استرس و اضطراب زیادی بهمون وارد می‌کنه. تا جایی که اون استرس خونگی می‌شه. و این آدمو پیر و فرسوده میکنه.» گفت «ولی این جواب من نبود.» گفتم «شاید تلاشی برای برداشتن همون یک قدم بود...»

 

+با خودم فکر می‌کنم باید چه اتفاقی بیفته که برسیم به حالی که "فرهاد" قصه‌ی شهرزاد داشت که اون حرفو بزنیم؟ که دیگه راهی جز گفتن باقی نمونه؟ راهی جز برداشتن همون یک قدمی که شهامت زیادی میخواد. نه فقط توی مسائل عاطفی. توی هر زمینه‌ای. باید به کجا برسیم که بزنیم به سیم آخر؟ به هر چه باداباد؟ چقدر باید چیزی برای از دست دادن نداشته باشی یا اون هدف/شخص تمام تو شده باشه که اینکارو براش بکنی؟ و از خودم می‌پرسم وقتی برای چیزی/کسی به سیم آخر نمی‌زنی و همه‌ی پتانسیلت رو به کار نمی‌بری به این معنیه که اون چیز/کس دارای این درجه از اهمیت نیست؟ یا این فرض خیلی صفر و صدی هست؟

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۰۶
هانی هستم

یادداشت‌های شما (۶)

۰۶ مهر ۹۵ ، ۱۰:۱۱ جلبک خاتون
خب چرا باید برای اینکه چیزی رو بدست بیاریم از همه ی چیزامون بگذریم؟
گاهی وقتا میجنگیم برای بدست اوردن چیزی و چه خوش شانس میتونیم باشیم که اون چیز خودش چیزای قبلی مونو که بخاطرش ار دست دادیم در خودش داره ! ینی میجنگیم برای یه چیز بهتر که هم چیز کامل تریه و هم چیزای از دست رفته مونو بهمون برمیگردونه !
و اما خیلی وقتا اون‌چیزی که دنبالشیم شاید چیز به درد بخوری بوده باشه ! ولی یه چیزه تک بعدیه و بخاطرش دیگ خیلی چیزای دیگه رو از دست میدیم.و در نهایت یه هیچ بزرگ میشیم از اندرون  که صاحب یه چیز به ظاهر خفنه 
در نهایت وقتی براساس مشاهده و یا تجربه میفهمیم که خیلی چیزای دنیا فقط خفنن و ما رو از اندرون خالیمیکنن پا پس میکشیم و میگیم نخواستیم عاقا ! و قناعت و شیوه پیغمبری پیشه میگیریم.
و اما گاهی واقعا پیش میاد که یه چیز چند بعدی به تورمون بخوره !ولی در نهایت بر اساس همون مشاهده و تجربه فکر میکنیم همه چیزای قبلی مونو ازمون میگیره و تلاشی واسه بدست اوردنش نمیکنیم. ینی در واقع شرطی میشیم. و اینگونه س که هی در جا میزنیم !
توی فیلم فروشنده میگفت زندگی صد سال اولش سخته.‌..‌‌.و دقیقا سختی ش به همین برمیگرده که ما چیزی حدود صد سال زمان برای زندگی نیاز داریم تا تشخیص بدیم چی خوبه و چی بد...‌و از اون‌حالت جبهه گیری و شرطی بیایم بیرون !

الان نمیدونم ربطی داشت یا نه ولی حس‌کردم یه صفحه ی سفید جلوم گذاشتن و گفتن بنویس ! 
دیگ همین !
ایییششش....بیانی شدن بعضیا  :/
پاسخ:
نمیگم صرفن گذشتن از همه چیز. منظورم به کار بردن تمام پتانسیل هاست. و خب مسلمن باید اون چیز یک هدف عاقلانه باشه که به یه هیچ بزرگ نرسیم..
و امان از به قول تو شرطی شدن که همه مونو دست به عصا کرده.
مرسی که نوشتی :)

:)))
"از خودم می‌پرسم وقتی برای چیزی/کسی به سیم آخر نمی‌زنی و همه‌ی پتانسیلت رو به کار نمی‌بری به این معنیه که اون چیز/کس دارای این درجه از اهمیت نیست؟"

لزوما اینجوری نیس.گاهی وقتا حتم داریم که بازنده میشیم واسه همین کاری نمیکنیم.گاهی هم هرچی زور میزنیم یه گیر جدیدی پیدا میشه و قضیه پیچیده تر میشه...در واقع آدم مجبور میشه کاری نکنه مجبووور. و با خودش میگه: life goes on


پاسخ:
همین باور به پیشاپیش بازنده بودن هم خودش یه معضله. من با حساب کتاب کردن مشکلی ندارم ولی گاهی این حساب کتاب کردن واسه فرار از عمله. وقتی به قول شما زور میزنی دیگه لااقل بدهکار نیستی به خودت
۰۶ مهر ۹۵ ، ۱۴:۰۳ هولدن کالفیلد
یه کم زیادی درگیر مصلحتیم، همین، همین و همین!
پاسخ:
درست میگی.این مصلحت اندیشی خیلی وقتا جلوی ما رو میگیره.شایدم عافیت طلبی
چرا 405 ؟
پاسخ:
شماره پست‌‌ هاست؛ادامه ی وبلاگ قبلی
شرایط خیلی مهم اند هانی جانم
عشق هم در دل ما سردرگم...

شما هم چیزی بگویید :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">