احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

از اینجا ---->> http://hanihastam.blog.ir/ <<----

احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

احتمال اینکه خودم باشم

روزنوشت های یک عدد آدمِ علاقه مند به کتاب، فیلم، موسیقی، دریا و دیگر چیزهای خوب!
شاید کمی تا قسمتی شاعر
و اینکه "نوشته های وبلاگ صرفن از تجربه های شخصی من نیستن و ممکنه فقط قصه باشن."

http://goo.gl/yhqVFL

t.me/falshemood

پیام‌های کوتاه
  • ۱۳ مهر ۹۵ , ۱۳:۱۵
    413
آخرین مطالب
حرف‌های شما
  • ۲۱ آبان ۰۲، ۱۱:۳۰ - بانوچـه ⠀
    :(

آبی

سه شنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۸، ۰۵:۱۳ ب.ظ

یک ) همچنان که هدفون در گوش موسیقی متن شاهکار «آبی» از Zbigniew Preisner رو می‌بلعم از پشت پنجره به دریا خیره‌ام. و از پشت پنجره‌ قطره‌های بارون رو می‌بینم که آروم آروم روی آسفالت جلوی چشمم فرود میان و انگار که به این حجم سفتی و سختی عادت نداشته باشن له و پخش میشن. و {همچنان که خدا رو شکر می‌کنم توی این وضع نابسامان یک شغل و درآمد دارم!} غر می‌زنم که چرا باید در روزی این‌چنین ابری و بارانی و زیبا و سیزده به در طور باید دور از دلبر و هر جا که اسمش «خانه» هست، هدفون در گوش به دریا زل بزنم و نتونم در گرمی دلپذیر و یواش خونه پام رو روی پام بندازم و چیزای قشنگ‌تری فکر کنم؟! و ذهنم فلاش بک می‌خوره به دانشگاه که در چنین هوایی باید سر کلاس می‌بودیم و ذهنم فلاش بک می‌خوره به دوران مصیبت‌بارتر مدرسه که در چنین هوایی باید به چرندیات تالیف شده به عنوان کتاب درسی مدرسه گوش می‌دادیم که بتونیم بریم دانشگاه و بعدش کار که تهش توی چنین هوایی هدفون در گوش و دور از خانه به دریا زل بزنیم و فکر می‌کنم به این که عمرِ درازِ دیگری هم به همین شکل و رفتار خواهد گذشت... . اصلن عمری دگر بباید ما را. این یکی که به ... رفت.

دو) با سیل سلفی نگیرید. یکی گرفت مرد.

سه ) امسال بیشتر کتاب خواهم خواند. قول قول قول! و با تغییراتی که در پیشه مطمئنن همین‌طور خواهد بود! از همین الان هم شروع کردم. به زودی توی یک پست خواهم نوشت که از نمایشگاه کتابی که داشتیم چیا خریدم.

قطعه‌ی  Song for the unification of Europe رو از موسیقی متن آبی‌ِ کیشلوفسکی بشنوید. من به جاتون به دریا زل می‌زنم.




موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۸/۰۱/۱۳
هانی هستم

یادداشت‌های شما (۶)

۱۳ فروردين ۹۸ ، ۱۷:۳۸ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
حداقل چندتا عکس از دریا می‌گرفتین، ما هم به عکسش نگاه می‌کردیم:-)
پاسخ:
به دلایل سری امکان آپلود عکس رو نداشتم! بگذریم که فاصله دریا از پنجره‌م اونقدی هست که عکسش خوب نمیشه. ولی چن تا عکس دریا طلب من :)
همش به پسرم میگم: زندگی کن.
پول در بیار که بتونی مسافرت بری، فیلم ببینی، کتاب بخونی و از عمرت استفاده کنی. زنده نباش که کار کنی. میشی یه آدم آهنی.
کاری که سیستم تمام کشورا به سر مردم آوردن. 
بدیش به اینه که سر ماه اجاره رو باید داد و قبض آب و برق و گاز و کوفت و زهر مار و بعدشم دارو برای مداوای خوردن زهر مار!

فعلآ تو نگاه کن تا بعد من گوش کنم...  الآن ساعت شش هم نشده و هنوز هوا تاریکه و مزدک خواب. هدفون هم ندارم وگرنه می دونم سلیقه ات عالیه.
یه عکس طلب ما نه تو (خنده)
پاسخ:
و چقد مرز باریکیه بین زندگی کردن و آدم آهنی شدن!
اره. بیاین بگید چیا خریدین :)
من خودم جدیدا با کتاب خاطرات سفیر اشنا شدم... دختر ایرانی مسلمان که برای ادامه تحصیل مهاجرت میکنه فرانسه و این کتاب بخشی از خاطرات پر فراز و نشیبش هست... اگر اشتباه نکنم ۵۰ بار در یکسال تجدید چاپ شده.
پاسخ:
اووووووووه! پنجاااااااااااه بار!!

موسیقی عالی بود/ مرسی جانم
پاسخ:
خواهش می‌کنم :)
چک کردم. سی و نه بار بود. اشتباه گفتم :)
پاسخ:
در اصل موضوع تفاوتی ایجاد نمی‌کنه.
ولی نمی‌دونم چرا به کتاب‌هایی که توی وضعیت امروز مطالعه کتاب تو ایران انقد تجدید چاپ میشن مشکوکم!!
مرسی عالی بود
پاسخ:
:)

شما هم چیزی بگویید :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">