احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

از اینجا ---->> http://hanihastam.blog.ir/ <<----

احتمال اینکه خودم باشم

یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و ... روزمرگی

احتمال اینکه خودم باشم

روزنوشت های یک عدد آدمِ علاقه مند به کتاب، فیلم، موسیقی، دریا و دیگر چیزهای خوب!
شاید کمی تا قسمتی شاعر
و اینکه "نوشته های وبلاگ صرفن از تجربه های شخصی من نیستن و ممکنه فقط قصه باشن."

http://goo.gl/yhqVFL

t.me/falshemood

پیام‌های کوتاه
  • ۱۳ مهر ۹۵ , ۱۳:۱۵
    413
آخرین مطالب
حرف‌های شما
  • ۲۱ آبان ۰۲، ۱۱:۳۰ - بانوچـه ⠀
    :(
-چشام ضعیف شده، چیزای دور رو مات می‌بینم.
-منم وقتی دوری همه چی رو مات می‌بینم!
+
«زندگی همیشه فرمول‌‌ها را در هم می‌ریزد. شکست به رغم زشتی‌هایش می‌تواند تنها راه برای تجدید حیات باشد. این را به خوبی می‌دانم که برای رویاندن یک درخت، باید دانه‌ای را محکوم به پوسیدن کرد. اولین واکنش‌ها برای ایستادگی، اگر دیر نشان داده شود، همواره بازنده است، اما از مقاومت و ایستادگی جان می‌گیرد. یک درخت همان‌گونه که از دانه‌ای می‌روید، شاید بتواند از خودش هم بروید و رشد کند.»
«خلبان جنگ» دوسنت اگزوپری رو تموم کردم و باید از نو بخونمش. هم به این دلیل که وقتی می‌خوندمش تمرکز کافی نداشتم، هم به این دلیل که یه جاهایی سخت بود فهمیدنش و باید با دقت بیشتری خوندش. حرف‌های زیادی برای گفتن داره که بایدبهشون پی برد وف فکر می‌کنم یک بار خوندش کافی نباشه.
«برای آدم‌ها هیچ حمایتی وجود ندارد. به محض اینکه به سن بلوغ برسید ، به حال خود رهاتان می‌کنند تا روی پای خودتان راه بروید...». 
+
این روزها «ماه نیمروز» شهریار مندنی‌پور رو می‌خونم. پیش‌تر، از شرق بنفشه اینجا نوشته بودم و گفته بودم یک عاشقانه‌ی نابه. به معنای واقعی ناب! مندنی‌پور زبان و ادبیات شگفت‌انگیزی داره و می‌دونه کجا چی بگه. قدرت عجیبی داره واژگانش و به درونی‌ترین نقاط ذهن و روح آدم نفوذ میکنه و خب چون داستاناش غم‌انگیزه ، مثل یه سیل یا سونامی یا بلدوز یا هر چیز اسمشو بذاریم از روت رد میشه، نابودت می‌کنه و همچنان جریان داره! فرو می‌ریزی و برای داستان بعدی آماده میشی و پا می‌گیری باز. درست مثل زندگی که زمین می‌خوری و بلند میشی تا دفعه‌ی بعد محکم‌تر و با صورت بخوری زمین. مثل زندگی که هر روز از روت رد میشه و چیزی ازت باقی نمی‌ذاره. و باز خودتو می‌سازی که این‌بار که به سراغت اومد باز هم طعمه‌ی خوش خط و خالی باشی. یک چنین رابطه‌ای داریم با زندگی. راستی ما توی ادبیات خودمونو گم می‌کنیم یا پیدا؟ اگه نبود چیکار می‌کردیم؟!
+ عشق همین که در دل آدم پا گرفت ریشه‌هایش را که از روییدن باز نمی‌مانند به همه جا می‌فرستد. (خلبان جنگ)
 
+آهنگ تازه‌ی امیر عظیمی رو بشنوید. با شعری از امید صباغ‌نو
 
نیم دیگر
عکس از پیج یک مجنون و به خط امید صباغ‌نو
موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۱۸
هانی هستم

کتاب

یادداشت‌های شما (۱۲)

۱۸ دی ۹۵ ، ۱۳:۰۹ ..آنالیز ..
اولین باره اسم این نویسنده رو یجا می بینم 
چقدر رابطه ی ما رو با زندگی قشنگ توصیف کردی 
کتابش چند صفحه س؟ بعد خودتون اولین کتاب از این نویسنده میخونین بهتون معرفی شده یا با شناخت قبلی؟
چقدر سوال نوشتم: )))
این یه برش از کتابم خوب بود: )
آهنگم عالی 

پاسخ:
الان که پاسخ این کامنت رو می‌نویسم کتاب دم دستم نیست که تعداد صفحه‌ش رو بگم. شرق بنفشه و ماه نیمروز هر دو تاشون مجموعه داستانن. من مندنی‌پور رو از قبل می‌شناختم و تعریفش رو زیاد شنیده بودم. نویسنده‌ی خیلی بزرگیه که متاسفانه مثل خیلیای دیگه ایران نیستن...

:)
۱۸ دی ۹۵ ، ۱۴:۱۷ جیرجیرک .

یک جان چه بود ؟ صد جان منی

‏آدمها میترسند کتاب بخوانند/میترسند شعر بخوانند/برای همین اکثرشان سیگار میکشند و مشروب میخورند./تحمل سرطان ریه آسانتر از یاداوری خاطرات است...رضا حسین زاده
چه خوبه خلبان جنگ. منم باید بخونمش:)

ماه نمیروز رو خیلی دوست داشتم. اما شرق بنفشه منو شوکه کرده. البته فقط دو تا داستان اولش رو من خوندم. مندنی پور واقعا تاثیرگذار می نویسه. دلِ دلداگی اش رو ولی پیدا نکردم توو کتابفروشی.
۱۸ دی ۹۵ ، ۱۹:۱۴ ** سیلاک **
چه تفاهم غیر منتظره ای !!!! عکس شبیه عنوان مطلب آخرمه :))) 

ممنونم به خاطر معرفی پیج یک مجنون ، قشنگ دو ساعت وقتم رو گرفت تا همه ی عکسهاش رو دیدم و خدا می دونه چقدر لذت بردم .. 
پاسخ:
:)

خواهش می‌کنم 
گاهی زانوهایت
می شود تمام دنیایی که داری !
آنها را در آغوش می کشی
و فقط اینگونه می شود
تنهایی را تاب آورد
با یک آغوش خیالی . . .
پاسخ:
:(
دلم خوش نیست . . .
غمگینم . . .
کسی شاید نمیفهمد . . .
کسی شاید نمیداند . . .
کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی . . .
تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی :
عجب احساس زیبایی . . . !
تو هم شاید نمیدانی . . . !

فصل ها پشت سر هم می آیند می روند و تمام می شوند
اما تمام شدنی نیست فصلِ رفتن تو و تنهاییِ من …

چه کسی گفته که من تنهایم ؟
من ، سکـوت ، خاطرات ، بغض و اشک همیشه با همیم …
بگذار تنهایی از حسودی بمیرد !
پاسخ:
خوبم، خوشم، حال بدم عالیست...
انتخاب موزیک عالی بود :)

# فراری تر
پاسخ:
:)
اگه می تونی و وقت داری این کتاب شرق بنفشه رو برام بفرست لطفن
از بس تعریفشو کردی دلم می خواد بخونمش
پاسخ:
باشه نسرین بانو. باهاتون هماهنگ می‌کنم
۱۹ دی ۹۵ ، ۱۴:۲۳ علی امین زاده
هورآآآآآآ
بالاخره یه نفر توی وبلاگش یه چیزی به غیر از شاهزاده کوچولو نوشت!!

بسیار خوشحالم که خلبان جنگ رو خوندید. به نظر من خیلی خیلی از شاهزاده کوچولو اثر گذارتره. اما درکش شاید راحت نباشه. برای من که شرایط مشابه رو چند بار تجربه کردم درکش زیاد سخت نبود اما دوستانی که بهشون توصیه کردم بخونن و حتی براشون خلبان جنگ رو هدیه گرفتم مثل شما یه خرده با دنده سنگین حرکت می کردن.

به هر حال امروز من رو ساختی با این پستت!

همیشه خوانا باشی! =)
پاسخ:
:)
همه اگزوپری رو با شازده کوچولو می‌شناسن و احتمالن توقع دارن بقیه کتاباشم مثل اون باشه اما یهو با یه چیز دیگه (؟) روبرو میشن. 
آره سخت بود. باید از نو بخونمش. با یک حال بهتر. 
ممنون
بادبادک باز رو هم می خوام به یکی دیگه از دوستام تو تهرون بگم چون اینجا گیرم نیومد
پاسخ:
خواهش می‌کنم نسرین بانو :)
۲۱ دی ۹۵ ، ۱۹:۳۰ Lady cyan ※※
چه قدر موزیک خوب بود!!!
پاسخ:
:)

شما هم چیزی بگویید :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">